علی رسولان

  • ۰۰/۰۶/۲۰
    مه
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۶۶/۰۲/۲۱
    i
  • ۹۴/۰۲/۱۲
    ۱۳
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

تلاطم در وحدت

يكشنبه, ۲۴ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۵۲ ب.ظ

آهسته یا تند از کنار یکدیگر می گذرند، بی آنکه بدانند هر کدام به چ فکر می کنند و به چ فکر نمی کنند! گاهی نگاها در هم می غلتد و گاهی در هم می رود!

چقدر بد است که می شود گذشتُ ندید! می شود گذشتُ نپرسید! می شود... چقدر می شود های ناپسندی است این روال در  هم آمیخته ی زندگی جعمی مان!

تلاطم در وحدت یعنی من، یعنی تو! یعنی مایی که در عین مائیّت، و داشتن نخ تسبیحی که دانه ها را به یکدیگر متصل می کند اما پیچیده است در تفرق هایی که تشخص دانه هایش را زیر سوال می برد! آنقدر که تشخیص را سخت می کند! و آدمی را دچار اشتباه! بی آنکه بخواهی محو می شوی و بی آنکه بخواهی زنده باشی میمیری!

سیاه و سفید ! رنگ در رنگ ! سیاه در رنگ ! رنگ بی جامه ! سفید در تحیّر ! ذات بی عرض  و عرض بی ذات ! چنان مزین نموده است جمعیت مستدام در یکنواختیِ اندیشه را که حتی پای پیاده گزیدن پرند تا پردیس  هم پاسخی را متبادر نمی کند برای این در هم آمیختگی ! چ برسد به پیاده روی از بلوارِ             به خیابانِ                ، و این را آشنایان پیاده روی خوب می فهمند ! خوب می فهمند تحیّر بعد از زوم را! تحیّر بعد از خیره گی ، بعد از خیره سری را !

به خطوط بالا که نگاه می کنم نمی دانم اصلن اینقدر تعجبناکی لازم است یا گرم شده ام و ناشیانه ! می گذارم، با این حال می گذارم. می گذارم و می گذرم از ورود به لایه های مدرِک عاجز و مدرَکی که خویشتن دار است اما نا پای دار، خواهان است اما محصور، محسوس است اما مخفی شده. و می شود مادام شد،

می توان مواج و پر خروش چنان دریایی که در تسخیرُ اسارت طوفان است، به صخره های نانشکن ذهنی برخوردُ برگشت! و پی در پی واژه ای را علم کردُ بر جهل جمعی یا غفلت جمعی یا هر یاچیِ دیگری کوبید...

اما منِ مانده در این تلاطم از همین ما یادگرفته ام که مقصود کوبیدن نیست، هر چند که این مدعی به لفظ باشدُ در عمل نا!

در این تلاطم هر کس به هر کسی! سکون فرض است بی آنکه به سکوت منجر شود، بی آنکه مسیر ادب فراموش شود، بی آنکه مثل شد ، مثل بعضی ها! بعضی،  ها، بعضی هایِ مدعی ادب!

 

+

همیشه جمله ی خاصی برای گفتن داشت

تشکـــرات به چشمـت، 3پـــــاس، مملولـم!

#علی_رسولان

نظرات (۳۰)

سلام
ممکنه دوباره بفرستید ؟
این قدر عجیب بود یادم نمیماند، تو ایمیل ها هم پیدا نکردمش
پاسخ:
سلام
امکان که داره ولی دیگر گم نفرمایید لطفن!
درباره عجیب بودنش موافقم! :)
همه اش رمز می خواهد :)
پاسخ:
مگر ندارید؟ Oo
  • صحبت جانانه
  • سلام و رحمت خدا برشما


    وبلاگ مشترک ما به روز شده، خوشحال میشیم سربزنید:)

    موید و منصور باشید

    http://dar-masire-zan-boodan.blog.ir/1394/09/13
    حوصلم نگرفت متنتون بخونم
    ولی در مورد تک بیتتون
    چه جملات مزخرفی رو برای گفتن داشت!
    همیشه که نمیشه تعریف کرد
    اه اه
    حالم بهم خورد!
    مملولم دیگه چه صیغه ای؟!
    مگه واسه بچه ها شعر میگین؟
    یه خورده با مسما بسرایید اشعارتون
    :|
    پاسخ:
    خب متن رو هم بخونید و سعی کنید حوصله اتون بکشه، واسه مخاطب بی حوصله نوشتن خیلی سخته!
    اگه قرار باشه از همه ی تک بیت ها وشعرها خوشتون بیاد که نمیشه میشه
  • چهل و چهار
  • سلام.
    خسته نباشید اینهمه متن نوشتین.
    گرام یعنی چی حالا؟
    پاسخ:
    گرام خود ساخته است ، مخفف اینستاگرام ، تلگرام و نمادی برای همه ی اینجور برنامه هاست
    و سلام
    سلامت باشید
  • عباس زاده
  • سلام علیکم مومن
    عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب
    پاسخ:
    سلام
    ممنون
    چرا کامنتت اومده تو هرزنامه ؟ اینجا کامنتای دیگه ای هم داری الان تاییدش می کنم
  • ... اشک نوشت
  • امیدوارم دبیر ادبیاتتون افراد زیادی مثل شما تربیت نکرده باشه ...(1)
    جای دوری نمیخواد برید از اشک نوشت هم کپی کنید همچنین مزخرفاتی میاد ...




    -------------------------------------------------------------------
    1- چون اینقدر ها وقت خالی ندارم ک برای خوندن مطالبشون
    برنامه ریزی کنم ...
    پاسخ:
    دبیر ادبیات Oo آخی یادش به خیر
    خب پس کمی کم دقتی کردین
  • ... اشک نوشت
  • بی آنکه بخواهی محو می شوی و بی آنکه بخواهی زنده باشی میمیری!


    ...........................................................................
    بغض نوشت : دلم به کما رفته برای مردنش دعا کنید ...
    پاسخ:
    چرا کما؟
    مردن هم نوعی زنده شدن هستش البته
    و از این جهت چرا که نه به روی چشم
    برای حیاتتون دعا می کنم
    سخت است جناب رسولان
    سخت

    وقتی من می نشینم عیب هایمان را میگویم
    وقتی او می نشیند عیب هایمان را میگوید
    وقتی شما می نشینید عیب هایمان را میگویید

    و هیچ کدام عمل نمیکنیم!

    چرا می ترسیم!؟
    آری ترس
    واقعا می ترسیم!

    می دانید از چه!؟
    از اینکه دیگران در موردمان آنگونه که می نویسیم فکر کنند...!

    پس اگر بد است که می ترسیم دیگران اینگونه در موردمان فکر کنند پس چرا می نویسیم!؟
    و اگر خوب است، پس چرا می ترسیم دیگران در موردمان اینگونه فکر کنند!؟

    واقعا چرا!؟

    این تناقض نیست!؟

    چرا این تناقض در همه مان هست!؟
    و خیلی چرا های دیگر...
    پاسخ:
    کامنتتون حرف نداشت
    یه جوری این تلاطم بین خودمونم هست منتهی فرقش اینه وقتی همدیگه رو می بینم حداقل حس داریم به هم یه لبخند بزنیم می دونیم می تونیم بشینیم یه بستنی با هم بخوریم حالا بعدش به تفاهم رسیدیم که ادامه ی رفاقت اگرم نرسیدیم که هیچی دیگه خداحافظی !
    منتهی این متن
     اونم اینه که به خودمون گیر ندادم ها!
    الان سر صحبت به بعضی از همشهری هایی هستش که ، نوع قدم زدنشون حتی آدم رو یاد ایران نمیندازه چه برسه به ...
    این خیلی اذیت کننده است ، اینکه آدم با همشهریش هم حس نباشه!


    دو دنیایی که نداریم! داریم؟
    برزخ و قیامت و دنیا هم در دل هم و در دل یک حقیقت واحد تعریف میشن چه برسه به ..
    عدم درک هم به خاطر فاصله از ریشه و اصله!! ندیدن نخ

    خوب خراب شدی یا شاید هم تعمیر شدی:)
    پاسخ:
    کلن دو نداریم! و حرفت رو قبول دارم !
    منتهی منظورم از این دودنیایی، دودنیای مفهومی هستش ، دو جور نگاه که یکیش می تونه برگرده به تفارق به توافق من و تو در خط اول!
    ندیدن نخ رو خوب اومدی

    اصن خراب نشدم که بخوام تعمیر شم ، حالم خوب بوده و هست " واصم حرف درنیار شیطون!!! " " موخورمت ها "
    سلام برادر

    چند وقت بود نگران بودم و فکر می کردم شاید خراب شدی که دیگه از این مدل متن ها نمی نویسی:)) الحمدلله هنوز صحیح و سالم به سبک گذشته ملت رو گیج میکنی:)

    اگر بدونیم کجا میریم و چه کار می کنیم و چه باید بکنیم دیگه مسئله تفرق و وحدت و بلاگ و گرام و ... پیش نمیاد. دیگه مثل دانه های تسبیح در عین وحدت از هم دور نمیفتیم..

    این رمزدارها از همون مدل رمزدارهای اسپنده یا چیز دیگه ست؟
    پاسخ:
    سلام سرگشته

    خراب شدم یا خوب شدم ؟ یاد این مصرع افتادم : گیج کرده لبت مرا بسیار!  " البته قصد گیج کردن نیست "
    تفرق یه چیزیه ، دو دنیایی و عدم درک یه چیز دیگه

    ممنونم ☺️
    پاسخ:
    خواهش
    و اما بعد ...
    داشتم رد می شدم یکهو یادم افتاد چن وقته نیومدم اینجا !
    بعد ترش یادم افتاد که نه
    اومدم اما به دلیل بی حالی ِ مفرط ؛ نخوندم !
    اومدم و نپرسیدم و نحرفیدم و گذشتم !
    گذشتم !

    .
    .

    در مورد سوال زیر !
    بلاگ یا گرام ؟!
    اصلا بلاگ چیز دیگریست ...
    سوال ندارد که!
    اما در جفتش باید بود !
    پاسخ:
    بی حالیِ توجیه خوبیه!  و قریب و قابل درک

    اتفاقن جای سوال داره که بیان به خودش بیاد البته همین که هر سالش مثل پارسالش نیست عالیه!
  • مــ. مشرقی
  • خواهش میکنم:)
    پاسخ:
    :)
  • پلک شیشه ای
  • من یک تکیه کلامی دارم، حالا به قول خودم متن باید "هلو" باشد. خب آدم یک بار که میخونه راحت متوجه بشه.
    پاسخ:
    تیکه کلام خوبیه ولی نمیشه یه قاعده ی کلی برای همه ی متن ها و مواقع باشه!
    اصولن من همین هلو یا راحت الحلقوم بودن متن رو می پسندم!
    به خاطر نبودنش عذرخواه
    اصول فلسفه از علی رسولان!

    منتها بعضی ها را خیلی خوب آمدی، از این بعضی ها در زندگی هر کسی است.
    پاسخ:
    Oo  حصاث نشو!
    منتهای تو درکش واسه من سختِ
    بو داره! مشکوکِ!
  • مــ. مشرقی
  • اخه ایشون هم از عمد جور غیر متداولی کلمات رو مینویسن..از این لحاظ گفتم!
    وگرنه کاملا سبک و موضوع تون منحصر به خودتونه.
    پاسخ:
    کار خوبی می کنه!
    خط دوم سپاس :)
    سلام
    بله باید در یه حرکت یهویی همه از هر چی گرامه بزنیم بیرون
    خیلی خوبیا داره ولی خیـــــــــلی بدی ها هم داره
    چقدر الکی وقتمون رو تلف می کنه یهو سرمونو بالا میاریم اوووه یک ساعت دو ساعت گذشته
    بین فضاهای مجازی بلاگ دوست داشتنی تره

    یاعلی
    پاسخ:
    سلام
    واقعن شدنی هست ؟ نیست !
    بله بلاگ دوس!
  • مــ. مشرقی
  • بد؟ چرا؟؟
    پاسخ:
    خب اینکه دو نفر هم مسیر هیچ حسی به هم نداشته باشن بدِ دیگه
    اینکه حس کنن دو تای واقعی واقعی هستن!
    سلام
    دیشب که خوندم آخراشو متوجه نشدم فکر کردم از خستگیه اما الانم که خوندم دیدم نه خیلیم فرق نکرد
    این روزا بیش از قبل دچار این من و تو ها شدیم
    اینم از اون تغییرات ناخوشاینده

    یک شب بدون گرام عاالیه، مستدام باشه برای شما و همه ان شالله

    تشکرات به چشمت هم جالب و نو بود

    یاعلی
    پاسخ:
    سلام
    گاهی اوقات نمی دونم خوبِ یا بد، ولی از متنِ بنده ی خدا که دستش از همه جا کوتاه یه استفاده هایی می کنم که شاید کمی ذهن ها رو دور کنه ولی خب برای تلنگر زدن خوبه و اینکه بگم حواسم هست، یا به بعضی ها که میگن اینقد منتزع نباش نشون بدم نیستم!

    واقعن بزنم بیرون از گرامی جات ؟  یهو به سرم بزنم این کار رو می کنم!

    اوهوم
  • مــ. مشرقی
  • راستی! طرز رسم الخط تون منو یاده نوشته های رضا امیرخانی میندازه. :)
    پاسخ:
    چقدر بد! 
  • ❤منتـــظر المـهـدی❤
  • عااااالی......
    پاسخ:
    3پاس
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • هیچکدام
    مساله این است...

    سلام
    *
    خداحافظ...

    *همینجوری ک پستتون رونمیشه فهمید از بس بد مینویسید
    باید چنددور خوند منم که وقت ندارم
    شاید از نظرات گرفته باشم چ خبره
    به هرحال خداعاقبتمونو ختم بخیر کنه
    پاسخ:
    هیچ کدامش رو قبول ندارم من میگم اینجا خیلی بهتره!


    من بد نمی نویسم شما بد می خونین ، و این دوتا خیلی با هم فرق دارن! شما خیلی شتابان می خونین و شتابان هم می خواین نتیجه بگیرین خب نمیشه نشدنیه اصن !

    راسی منم وقت ندارم ولی می نویسم! و این وقت نداشتن رو درک می کنم
  • مــ. مشرقی
  • جدایی و تفرق ها عامل همه ی شکست ها ست.
    کلمه هایی که کمتر شنیده میشن: وحدت، ما، ... شایدم کمتر بهشون گوش داده میشه!
    خدا بخیر کنه...چقدر همه از هم دور شدن!

    +عالی بود.
    پاسخ:
    چقدر همه رو خیلی بهش فکر می کنم
    خیلی بدِ که دونفر تو یه شهر زندگی کنن منتهی وقتی از کنار هم رد میشن احساس کنن هیچ قرابتی با همدیگه ندارن!
    این تبعد حس خوبی نیست

    +تشکر
  • ارکیده س ی
  • چقد سخت نوشتین!
    واقعا دلگیر میشه آدم از این آشفتگی و تلاطم
    الان اکثرا مدعی هستن فقط نه عامل
    تک بیت هم جالب بود
    مملول یعنی چی؟ همون ممنونه؟؟ :)))
    پاسخ:
    صد حیف از عمر که در این کثرت من ها نیز جایگیر شده اند شدید!

    بله همون ممنون! ولی ناظر به مصرع اول مملول شده
    مملولم بابت حضورتون
  • صحبت جانانه
  • هرکه او بیدار تر پر درد تر
    هر که او هشیار تر رخ زرد تر

    البته که می ارزه...

    +خدایا من گردنم از مو باریک تره ...توّبــــــه
    پاسخ:
    نگاهتون پایدار تا پای دار به خاطر او!
  • صحبت جانانه
  • از این آشفتگی ای که بیان شد غصه ی مان گرفت
    پاسخ:
    به نظر من این غصه دار شدن می ارزه به نشاط! 
  • صحبت جانانه
  • خدمتتون عارضم که دو نقطه منحنیه به سمت مشرق برآمده یعنی ناراحتی و غصه. و از مطالعه ی این سطور این حال بر خواننده عارض شد

    توضیحی از این بیشتر لازم است؟
    پاسخ:
    شرح این حال غصه دار رو می خوام
    مغز نگاه غصه دار رو می خوام نه ظاهرش  رو

    به نظرم لازم داره نداره؟
    o_O چی شد ؟! ملتفت نشدمش.
    پاسخ:
    چرا نشدین ؟
    طبق معلوم همیشه
    جمله ی تکراری من خب مشخصم هست چیه دیگه :(
    یه بار دیگه بخونید با دقت
  • صحبت جانانه
  • :(
    پاسخ:
    وای "why"
    این شکلی ؟ Oo

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی