علی رسولان

  • ۰۰/۰۶/۲۰
    مه
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۶۶/۰۲/۲۱
    i
  • ۹۴/۰۲/۱۲
    ۱۳
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خواب» ثبت شده است

خواب

سه شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۶، ۰۸:۰۲ ب.ظ


یکی از بهترین حالت های دنیا ، که یکی از واقعی تریشونشم هست، اتفاقن ارتباط تنگاتنگی هم با رویا داره ، خوابِ. خواب خیلی خوبه، خیلی بیشتر از اونی که فکرش رو بکنید هم خوبه ، والاع.یکی از ایده آل های من تو زندگی اینه که یه شرایطی داشته باشم هر وقت دلم خواست بخوابم بخوابم ، هر وقت دلم خواست بیدار باشم بیدار باشم باز دوباره بخوابم (لبخند ملیح) 

البته این شرایطی که میگم ، منظورم شرایط خوب هستش ها ، وگرنه خدای نکرده با دعاهای شما و خودم بعد خوندن و نوشتن پاراگراف بالا ، یه موقع بیفتم تو زندون ، دقیقن و به طور کاملن واضح و مبرهن آرمان بالا به نحو فزاینده ای محقق میشه (لبخند تلخ) چون یه زندونی هم " البته من نرفتم ها ، ولی اینجور که بوش میاد انگار این بنده خداها رو کاری باهاشون ندارن دیگه ، واسه همین ، زمان بندی خواب و ایناشونم با خودشونه دیگه ، نه؟ ، امیدوارم این موردم مث همه ی موارد دیگه شامل ضرب المثل آواز دهل شنیدن از دور خوش است نباشه ، لطفن " حالا این شرایط به کنار ، اصل منظور این هستش که ، خوبه ، آرزوهای آدم خوب و خوشگل و ناز محقق بشه ، نه اینکه مثلن کلهم آزادی آدم در تمام زمینه ها گرفته بشه ، اونوخ یه دونه دلبخواه حسی ، روانی ، غیراخلاقی ، غیرکاری ، منفعلانه آدم رو بهش بدن. 

غیراخلاقی بودن خواب هم برمی گرده به نگاه مردم ، که باید اصلاح بشه ، از اونجایی که یه آدم خواب با یه آدم مرده هیچ فرقی نداره و آدم مرده هم هیچ آزاری نمی تونه به هیچ کسی برسونه ، پس آدم خواب بهترین آدم روی کره ی زمین! سعی کنیم در کنار همدیگه این مفهوم رو گسترش بدیم تا دنیای بهتری داشته باشیم، سپاسات شدید از همکاری بی دریغ ، بی منت و بی چشم داشتتون. 

و گفتم غیرکاری چون اصولن خواب با کار همسنخ نیست ، یه دعوای عجیب و غریبی با هم دارن، اصولن مانع خواب ، کارِ. " وقتی میگم کار منظورم دقیقن کار به معنای حقیقی کلمه است کارای فانتزی و من بمیرم تو نمیری رو بهش نمیگن کار که ، میگن؟ ، هر چند که یکی از این فانتزیّاتیش هم آرزوست ، که علاوه بر سر کار نرفتن یه پولی هم بیاد دیگه ، چی میشه مگه عایا ، مگه  من دل ندارم که دلم خواست برم سرکار اونوخ سر ماه چند میلیونم بهم بدن؟ مسئول رسیدگی کننده به این امور کیست ، چیست ، چیپس " چرا  رو به روی من فقط میوه است خب من دلم چیپس می خواد الان (لبخند تلخ تر)

چون هیچ کدومتون نبودید که چیپس و ماست برام بیارید، منم دیگه این متنو ادامه نمیدم ، چ معنی داره ، هم بنویسم ، هم دلم غنج بره برای خواستنی هام 

  • علی رسولان

اعتیاد اَخ است

يكشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۲۴ ب.ظ

اگه ترک کردن سیگار به همون اندازه ای که ترک کردن چایی سخته، سخت باشه، باید طلا گرفت! قد و بالای اونایی رو که سیگارو می بوسنُ میذارن کنار.
من از صبح لب به چایی نزدم، قسمتم نبود دیگه، بعد اومدم خونه سرم درد می کرد، ناهارُ زدم تو گوشش اما بازم افاقه نکرد، خوابیدم بیدار شدم باز سردرد داشتم! پس از بی خوابی هم نبوده! هیچی دیگه زدم تو کار نوشیدنی جات نوشابه، دلستر، حتی خیارشورم امتحان کردم " لبخندِ غیرِ ملیح " اما سردرد کذایی همین جور داشت جولون میداد.
هیچی دیگه دوم تو گپ با یه بنده خدایی " نپرسید بنده خدا کی بود، چون به دلایل امنیتی نمی تونم بگم، همچین آدمی هستم من " اشاره به این سردرد شدُ این حرفا، پیشنهاداشم جالب بود دقیقن همون روالی که من رفته بودم بود ، رفع گرسنگی، رفع بی خوابی اما مرحله بعدش یه تفاوت داشت، اون اهل مسکنُ اینا بود من اهل نوشیدنی جات، " تفاوت زندگی آدم ها به همین جزئیاته ها وگرنه کلیات همه مون لنگه همه، حداقل من که به این قائلم " اصولن می دونید که من از قرص و اینا بدم میاد هیچی دیگه سوم ، یه لحظه یه جرقه ای به ذهنم زد که ای دل غافل من از صبح چایی نخوردم، نکنه واسه همینه. مطرحش کردمو اونم تشویقم کرد آره برو دم کن، منم دم کردمو رفتم یه دوش گرفتمو اومدم خوردمو " همون نوشیدمه بعضی ها" اصن حالم دگرگون شد ، الان دیگه خبری از سردرد نیست! تازه انگیزه شد این همه هم نوشتم! چه می کنه این بازیکن چایی!
و خارج از همه ی این نوشته ها، میگما اعتیادم بدچیزیه ها! حالا به هر چی که می خواد باشه، چ سیگار، چ تل ، چ چایی ، چ مجازیجات، چ هر یاچیِ دیگه ای. نظرتون موافقه آیا؟


ضدحال نوشت:
مثلن الان دولتی ها
معتاد شدن به این که بگن
همه چی تقصیر احمدی نژاد!

  • علی رسولان