|| نفسِ بابا ||
چهارشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۸ ق.ظ
﷽
.
چشم هایش پُرِ حرف است گمانم امشب
قصد دارد که به آتش بکشد اینجا را
.
اشک می ریزد و دلتنگ شده بیش از حد
نگرانم که نبیند سحرِ فردا را
.
داغ دستی که به این صورت کوچک خورده
برده از یاد همه داغی این صحرا را
.
آنقدر زخم زبان خورده که پژمرده شده
یک تشر می شکند شاخه گلی زیبا را
.
زجر دیده است، پر از زخم و خراش است تنش
نه ندارد دل او طاقت این غم ها را
.
هر بلایی سرِ او آمده دیگر کافی ست
کاش بوسه نزند زخمِ لبِ بابا را
#علی_رسولان
۹_مهر_۱۳۹۵
#صلی_الله_علیک_یا_بنت_الحسین
#حضرت_رقیه_س
⚫️ @alirasolan_fans