علی رسولان

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۶۶/۰۲/۲۱
    i
  • ۹۴/۰۲/۱۲
    ۱۳
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

مچ دست راست

چهارشنبه, ۳۱ مرداد ۱۴۰۳، ۱۱:۱۳ ب.ظ

غیرقابل باورنرین چیزی که می تونم بگم اینه که احتمالا بر اثر استفاده زیاد از تبلت در یک دوره ای و بعدش موبایل این روزا نوشتن حتی با کیبورد لپ تاپ هم برام سخته یه جورایی انگار مچ دست راستم از کار افتاده و بعد از چند لحطه نوشتن اونقدر ناتوان میشه و درد می گیره که حد نداره 

یه موقع ها هم که درد توش می پیچه و کلا خشک میشن انگشتام حالا بعضیا میگن اعصابه ولی نه به نطرم ربطی به اعصاب نداره چون خیلی اوقات وسط مهمونی که خوشحالم و اعصابمم آرومه اینجوری میشه 

می خوام بگم حتی اکه آدم خودشم بخواد مثل قدیما بنویسه و هیچ محدودیتی هم نباشه توانایی نوشتن هم از آدم به مرور زمان گرفته میشه دقیقا باید اون زمانی که میشه نوشت بنویسی 

همین چند روز پیشا که دنبال رمز حلال ها می گشتم چشمم خورد به یه فایل ورد، بازش که کردم دیدم که رمانیه که شروع کرده بودم به نوشتن و بعدا حوصله ام نکشیده بود و ولش کردم و گفتم بعدا که حوصله ام اومذ سر جاش می نویسم " چقدر بعدا نوشتم " خلاصه که بعدا هم ننوشتم الانم که بعدا اون بعداهاست حوصله اشو ندارم بنویسم و با خودم میگم که فکر می کردم بعدا حوصله اش میاد ولی همون قبلنا حوصله ی بیشتری بود تا این بعداها! 

خلاصه که زمان رو باید غنیمت شمرد و استفاده کرد وقتی از وقتش بگذره دیگه حوصله ی هیچی نیست 

مچ دست راستمم خسته شده دیگه حال نوشتن نداره 


پ.ن

پلک اینکه تو میای و می خونی خوبه جای امیدواری میدی برای ادامه دادن البته یه روزی هم نبودی بازم من می نویسم و امیدوارم سر و کله بقیه و آدمای جدید هم پیدا بشه دور از ذهنه ولی جای امیدواری داره

می دونی اصلا فکر می کنم این آدمایی که الان اینجا هستن چه جور آدمایی هستن؟  عقب مونده از دنیای جدید یا خسته ازش؟ 


پ.ن دو

عجیب می تونه باشه که نوشتن این متن یک ربع طول کشیده. برای من به کمتر از سی ثانیه یا یک دقیقه بود! از اونجایی میگم که لباسارو انداختم توو ماشین لباسشویی و زمان رو روی یک ربع تنظیم کردم و اومدم پای نوشتن به محض اینکه ذخیره و انتشار رو زدم اونم شروع کرد به بوق بوق زدن که یعنی کارم تموم شده بیا برو لباسارو پهن کن، شایدم زمان زیادی برده تا لپ تاپ رو بردارم و شروع کنم به نوشتن

  • علی رسولان

نظرات (۳)

به خودتو ن برسید

قبل اینکه مریضی به حساب شما برسد😂😂

  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • بدنه، امانته. ان شاالله پیگیر بشید. حالا جوانید، بذارید این طور بمونه بعدا بیشتر اذیت میکنه. اگرچه که روند پیگیری های سلامتی واقعا حوصله سر بره. 

    پاسخ:
    جوانید قشنگ بود 
    حوصله ای ایجاد شد پیگیری می کنم :)
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • برید دکتر ارتوپد بررسی کنید. اعصاب مچ دست حساس اند. خانم های خانه دار خیلی هاشون به علت کار زیاد دچار تنگی و فشار به عصب میشن.  یا چنین چیزی. 

    یادمه مادرشوهرم باید میرفتن عمل میکردن. مادربزرگم پیشنهاد دادن کلی روغن کرچک به محل دردشون بزنند و ماساژ بدن. ظاهرا کاملا خوب شد. خواستید یه امتحانی بکنید. 

    احتمالا جز بنده بقیه هم بخونند. منتهی این روزا خیلی کم کسی حس نظر گذاشتن رو داشته باشه. 

    پاسخ:
    دکتر که رفتم یه بار خیلی خوب شده بود با فیزیوپراپی حتما بهتر میشه ولی حوصله ام آر آی و اینا نیست کلی باید بری و بیای که ده جلسه فیزیوتراپی بدن
    کلا ماساژ خوبه
    آره دیگه حوصله  واسه کسی نمونده

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی