چهارشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۰۳ ب.ظ
عصبیت قومی قبیله ای که اطراف ناکس وجودی را فراگرفته است مشفقانه و در نهایت چسبندگی به زمین، شعری می خواند که رقاصه ها در برابرش مجبور به زانو زدن شده اند آنقدر که از پیشانی کفش های پاشنه بلندشان عرق شرم می ریزد و سزاوارانه ای ناچسب را در دریایی از سرشکستگی برای صاحبش به منصه ی ظهور رسانده است.
هیجان انگیزتر از این واژه نشینی بی شرمانه، افسردگی اتم هایِ بی حسی است که بی توجه به کارناوال انتقادیِ این عصبیت، مستدام در ایستایی هستند و لاجرم اخمی خشک روانه ی فضای ایجاد شده می کنند تا شاید از این حرکت، برخوردی هر چند ریز مابین ریز اتم های بازیگوش که به جبر مادیّت بینشان فاصله افتاده ایجاد شود! شاید با نگاهی راهی برای آتش زدن ماهی که یخ است و سرد پیدا شود!
چ بسیارند نوترون ها و پروتون هایی که نه گریه می کنند و نه می خندند! آنقدر ساده اند که دنیا را ریز تر از خود می دانند این زیراتم هایِ! چشم بسته ی نادان.
بد است که این ساده ی منجمد نمی داند، اگر سرش را برگرداند چشم هایی را می بیند که پلک در پلک هم عشق را گره زده اند و سرود مستانه ی إِلَهِی، فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ سر می دهند و صمیمانه چنگ می زنند احساس آدمیت را و گاز می گیرند بازویی را که رویش حک شده: إِلَهِی کَأَنِّی بِنَفْسِی وَاقِفَةٌ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ قَدْ أَظَلَّهَا حُسْنُ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ.
پاسخ:
چقد سخت و پیچیده
امیدوارم دینامیک ایستاکش به سختی و پیچدگی شما نباشه چون اینجوری مجبورم میش سرم رو بکوبم به تیفال :)
و سلام به شما
پاسخ:
سلام خیرا بیشترتر برای شما
به شما هم تبریک و تسلیت
عرض کردم رو میذارم به حساب شوخی ، منطقه عملیاتیش رو بفرستین ببینم حال و هواش چطوری بوده! تا ببینم چ میشه کرد!
جدی دارید میگید یا شوخی میکنید Oo
واژه ها رو کنار بذاریدها " رو این موضوع کم کاری نکنید وا " دارم درباره سکته صحبت می کنم و نگرفتن
عاقبت شما هم بیشتر
پاسخ:
سلام
عید شما هم مبارک
محتاج دعا
پاسخ:
دانه ای نور در تاریکی زمین
مبارک شما باشه
پاسخ:
سلام وفقکم الله
این متن حاشیه بهش زیاد زده شده متاسفانه ، می تونید بخونید ها! مشکلی نیست ، من اجازه اش رو گرفتم از کامنت گذاران
لبخند بیشتر، هنوز زوده شما تو عملیات شرکت کنین ، فعلن این چند تا واژه ورو بذارید اونور تا بعد ببینیم چه می شود...
برای شما هم
پاسخ:
سلام
مستدام باشید
حتمن
پاسخ:
اونجا هم گفتم این که تفاوت قائل میشیم صرفن ظاهریِ
بیشتر دوس داشتم ایراداش رو بگین
پاسخ:
شما گفتی:
شمام عاشقین....
من گفتم:
نا عاشق
تره! Oo
بعدش شما نوشتین الله اعلم ، البته این به خاطر کامنت خودتون بود
؟ بعد من پرسیدم
تره رو فهمیدید؟
حالا باز این چی هستش ؟ Oo
پاسخ:
سلام
ممنونم
نمی دونم امیدوارم از خوندنش فارغ از فهم خاص لذت برده باشین
شما هم بیشتر
پاسخ:
خب از چ نظر موافقید؟
ی سوال پرسیدم
پاسخ:
سلام
محمدرضا
یه بارم بخون متن ها رو نظر بده
میام
پاسخ:
اینکه سر نمیزنی نه اینکه ایراد نداره ولی انصافن ب چ چ ا خودت برس! گناه داره!!!
حالا اگه بهت اشکال کنم که چرا کفش رقاصه رو از اتم جدا می دونی ، چی جواب میدی؟ " من که خودم همه رو عین ربط می دونم ، حتی جدا هم نمی دونمش "
اینکه برگردی و ی بار دیگه بخونی هم بد نیست خیلی هم خوبِ ، بستگی داره حالش رو داشته باشی یا نه ؟
جایی شنیدم که از قول شهید مطهری درباره کتاب خوندن اینجوری گفته بود: کتاب خوب رو ی بار باید تفریحی بخونی " یعنی اولش هویجوری فقط بخونی " ی بارم عمیقجوری! بخونی :)
به نظر من منظورش این بوده که متن ها ، کتاب ها رو باید چشمی خوند و وقت زیادی صرف نکرد بعدن اگه ارزش داشت روش فکر کنی و وقت بذاری که شیوه ی خوبی هستش واسه کتاب خوندن
نقد کن، ربطی که پسندیدن نداره ، اونجوری که بگی هر کی هر سبکی دیگه نباید اصن هیشکی هیچی بگه
یاد افتادم خوبی بود
پاسخ:
آفرین چ چ ا
چقد بداهه ی خوبی سرودی پسر
إن شا الله
محتاج
"گاه گاهی گریه بر مردان بی همسر رواست"
پاسخ:
از نصفه شب گذشته دیگه
کاملن سحر هستش ۰۴:۰۱:۴۲
روحتون شادان باد :)
پاسخ:
سلام
شیر خب یه کم رنگ خوراکی بزنن بهش میشه مشکی کاری نداره ، شاید طرفدارشم بیشتر شه ، من اگه ی شرکت لبنیاتی داشتم حتمن درست می کردمش
ی گروه می خندن ی گروه گریه می کنن ی گروه هم فقط میگن " به من چه "
علی یارتون
پاسخ:
کدوم یکیش ؟
تره رو که متوجه شدین ان شا الله؟
پاسخ:
چرا خوشتون نمی یومد بخونید
حتمن به خاطر اسمش نه ؟ حتمن شما رو هم یاد یه لیوان شیر مشکی انداخته Ooo
حالا خوشتون اومد؟
پاسخ:
پاسخ نظرات سائل رو حوصله داشتین بخونین
شاید کمک کنه
پاسخ:
خوبِ " مصداق بعدی رو تو حال خودتون پیدا کنید یا هر موضوع دیگه ای که بهش بخوره "
وا
من اگه از ایراد گرفتن بدم می یومد که نظرات رو بدون تائید نمیذاشتم منتشر بشه
من نه تنها از نقد ناراحت نمیشم
بلکه آماده ی فحش و ناسزا شنیدنم هستم :)
ممنون بابت حوصله ای که برای نوشتن صرف کردین
پاسخ:
می تونم جور دیگه ای هم شرح و بسطش بدم خب
الان که آرم جنگ خورده دوباره بخونیدش!!! ببینید خوب شده
بعد اگه دوست داشتین من یه آرم دیگه هم بهش میدم و همین طور چندتای دیگه ، اونوقت شما حس می کنید که این به درد همه جا می خوره و به درد هیچ جا نمی خوره " من این خاصیت و قابلیت رو دوست دارم "
پاسخ:
چ رفتار وحشتناکی Oo
پاسخ:
چی می تونه بدتر از گناه رقاصه ها باشه ؟ بدتر از فاحشگی ؟ با جواب دادن به این سوال پاراگراف اول تموم میشه!
میریم مرحله ی بعد پاراگراف دوم شروع میشه: اتم های بی حس ؟ کیا می تونن باشن ؟ در کورسویی از حرکت و شدن
پاراگراف سوم : تحقیر منتسبین پارگراف اول و دوم و حتی اضافه شدن گروهی سوم
پاراگراف چهارم: راه حل
دینامیک ایستاکش یه متن فوق العاده است ، ایرادم میشه بهش گرفت ولی گنگ نیست ، زمینی نیست " به این معنا که آدم رو دلبسته ی به دنیا نمی کنه ، در مسیر ظلمت نیست!"
به نظر من مشکل اینجاست که ما عادت کردیم همه چیز راحت الحلقوم باشه!
اگه منظورتون از گنگ بودن برداشت های مختلف هستش این خودش قوت متن هست " این رو من نمی گم ها اون چیزیه که معروف " اینکه هر کسی با هر سطح دانشی بتونه برداشت خودش رو داشته باشه عالیه
من دنبال کار هنری نیستم البته هنر ابزار خوبی هستش و من ازش استفاده می کنم ، سعی ام هم اینه که خوب استفاده کنم
پاراگراف اول : جنگ و آدم کشی
پاراگراف دوم و سوم : سکوت و تائید
پاراگراف چهارم : راه حل
موفق باشید ، القای ناخودآگاه عشق خوشمزه تر از سرمی وصل کردنشِ
پاسخ:
من از شما خواهش می کنم ی بار دیگه دینامیک ایستاکُش رو بخونید و بدون اینکه به چیزی فکر کنید ، بدون اینکه بخواید هی backspace رو بزنید فقط بنویسید
از همون حس ، مفهوم یا هر چیز دیگه ای که اسمش رو میذارید بنویسید، فک نکنم کار سختی باشه! " البته معمولن افراد این کار رو نمی کنن چون می ترسن!!! "
گنگ یعنی چی از نظر شما ؟
اینکه شما زمینی بخونیدش
یا دیگری آسمونی
آسیبی به نتیجه نمیزنه ، نه اینجا نه هر جای دیگه ای!
خودتون رو درگیر واژه نشینی نکنید! سعی کنید چشمتون رو ببنید و از طعم خوشمزه ی کله پاچه لذت ببرین! " عاشق ترین آدم نسبت به کله پاچه اگه گوشتا رو زیر رو کنه و هی باهاش ور بره حالش بهم می خوره و دیگه نمی تونه بخوردش "
این هم دلایل علمی داره و عینی
پاسخ:
سلام
مطمئنید تازه واردید؟
اصولن به همون دلیلی که هر جای دیگه ای میرن نظر میذارن Oo
من فقط می نویسم و ننوشتن واسم کار سختی !!! بقیه اش رو هم نمی دونم
چی رو متوجه نمی شد؟
من گنگ و مبهم نمی نویسم ، شیوا و بلیغ می نویسم با کلی احساس که در واژه های شیرین فارسی دارن خاک می خورن و کسی سراغشون نمیره ، اگه تو شعر موفق نبودم زبانی خاص بسازم برای خودم احساس می کنم تو متن ها این اتفاق افتاده ، الان اگه من ی متنی بنویسم اسمم نذارم خیلی ها متوجه میشن " چند بارم این رو امتحان کردم "
کسی راجع به متن نامفهوم نظر نمیذاره ، همه فهمشون رو می نویسن
خب درست بپرسید کار سختی نیست هست ؟
پاسخ:
بذار بکشه این مقصرِ قاصرنما! بلکم آدم شه
می تونه رو گردن هم آویزون بشه ، اینقدر وحشتناک نباشین
حق رو که همه دارن ، همیشه تسلیم محض بودن که نشانه ی عقل نیست باید ببینیم کجا این عقل حکم به تسلیم داده و کی؟
چرا می گیرن دیده نمیشه، هنوز به اون توانایی نرسیدیم واسه دیدنش
عرفان رو به مفهوم عام و به معنای " میزان توجه " می پذیرم اونم از نوع دونه چینش ، جور دیگه اش حال من نیست ، شمس و اینا رو هم من اصن نمی فهمم
دقیقن همه ی این حال ها بود هر چهار تاش حتی بیشتر
به نظر من که ایرادی نداره خیلی هم خوبُ جذاب و خوردنی شده
توضیح؟
پاسخ:
اعتماد اونم از بهترین نوعش
جور دیگه ای بنویسم که دیگه کسی حوصله نمی کنه بخوندش
اوهوم
و صرفن واژه نشینی هاست که فرق ایجاد می کنه
این ترجمه ی آزاد آخر متن هستش دیگه البته اونقدرا هم آزاد نیست ، بیشتر ترجمه دورِ همیِ
برای شما هم
پاسخ:
بوس
امضا : از طرف
سخت لایق به دریافت " تر " هستش یا قشنگ ؟
پاسخ:
همیشه آدم از درسایی که حالش بهم می خوره خاطرات بیشتری داره
قرار بود صدق کنه ؟ Oo
انصافن چ نقاشی زیبایی میشد اگه کسی می تونست بکشدش ، جدیدن به سرم زده سراغ نقاشی هم برم!
پاسخ:
آخه من منظورم نبود که شما خدای نکرده بی ادبی کرده باشین ولی انگاری شما اینجوری برداشت کردین من فقط منظورم رفتن یهویی تون بود
خب خدا رو شکر چی بهتر از این
پاسخ:
منم چون حال الانتون بود گذاشتمش
حدس زدن و تصورش زیاد کار سختی نبود
پاسخ:
سلام به شما به حدود نامحدود خجالتی که کشیدم بابت این کلمه ی بی ادبی ای که نوشتین
اصلن منظورم این نبود صرفن ناظر به خداحافظی و بوسیدن تشک بلاگ بود وگرنه که تار و پود کلمات شما خودش سلامِ
با این وضع همون رویه رو ادامه بدین منم که توضیح دادم چرا اونجوری نوشتم
الهی نگاهی نصیبتون
خب بازم بخونید بلکم گشایشی
میگم شما که دیگه امتحان و اینا ندارین دیگه درسته ؟
پاسخ:
قویی Oo یا قوی ای ؟
در حد کلاس باز؟ روحیه اتون خوبه ها، من اگه یکی از نمره هام کم میشد از ی طرفی میرفتم کسی نبینتم! " هرچند به این جمله ی افتادن مال دانشجو هست اعتقاد دارم ولی خب دیگه کلن هوار زدن نداره "
جزوه همین که ی بار خونده بشه خوبه ، یه دور سریع هم دم در جلسه " آخ که اکثر نمره ها اونجا زنده میشه "
بله پرونده اتون زیر دستم هست الکی مثلن من کارآگاهم :)
پاسخ:
خب بخونید
نخوندید دادم می زنید ؟
انگار که هنر کردید نخوندید واقِعن کِ
فک کنید یکی بیفته بعد بره وسط حیاط دانشگاه داد بزنه من افتادم من افتادم :) بامزه میشه ها
پاسخ:
سلام ممنون
می دونم سر کاریِ اگه راس میگی بیا جواب کامنتت، جواب بده :)
منتظرما دیر نکنی Oo
پاسخ:
سلام
قدیما اول شما سلام می کردین و خداحافظی البته
اما الان ها
بدون سلام میاین
بدون خداحافظی میرین
حال و احوال خوبِ ان شا الله ؟ یا نه نیاز به نگاهی راهی دارین ؟
تا اونجا که من یادم همیشه اولش اینطوری بودین
کم کم اوج می گیرین
بابت مزه ی آخرشم نمی دونم باید از کی تشکر کنم
+Pic
پاسخ:
دقیقن منظور از چندش آور چی هستش ؟
وبلاگ فانوس جزیره 9 نویسنده دارد که هر روز یکی از بزرگوران مطلب می نویسند
نام نویسنده ها هم ذیل مطالب درج شده است
اگه برای فرد خاصی میخواید کامنت بنویسید باید زیر مطلب خودش بنویسید
چون بعضا دسترسی به کامنتهای دیگران ندارند دوستان
ممنونم
عاقبتتون بخیر به حق حضرت ابوتراب