بیدارم
بیدارم، چون قصد دارم فردا خواب بمونم و به راهپیمایی نرسم! اصنم حوصله اش رو ندارم، اونجوری هم نگاه نکن، همینی که هست، چی می خوای بگی؟ اصن مگه حرفم داری که بخوای بزنی؟
تازه اشم اگه می خوای یه حرکتی برای هدایتم بزنی، به جای اخمالو بودن تو خط بالا، گناه دار رفتار کن با من، یه چیزی تو مایه های آخی حیوونکی، به نظرم اینجوری تاثیرش برای به نتیجه نرسیدن این بیداری و اون خواب نموندن بیشترِ.
نمی دونم ها! شایدم امشب و این موقعیتی که توش هستم از اون شب ها و موقعیت هاییِ که یه پسِ سری آبدارُ محکم خیلی بیشتر از ناز کشیدن جواب میده! دیگه تصمیم با خودت، ببین کدوم باب دلتِ ، همونو اجرایی کن، فقط یه جوری تصمیم نگیری من کلن خودمو به خواب بزنم ها! در سیر تمام مراحلِ زندگی، قبول؟
.. |
با تواما! مگه گوشاتو مسواک نزدی که جواب نمیدی؟ میگم قبولِ؟ " او: عروس رفته گل بچینه " من ادامه: ها این شد باز یه حرفی، ولی میدونی دارم به چی فکر می کنم، به نظرم تن تو بیشتر می خاره! باس بیام یه حالی بهش بدم، به نظرم تو امشب خیلی بیشتر هوس بیدار موندن و خواب موندن به سرت زده نه ؟
" او: عروس رفته گلاب بیاره " من: بدون تذکر قبلی بدون فریاد ایست بدون شلیک تیر مشقی می افتم به جونش¹!
۱. چرا نمی گذارید آدم ها در بیداری خودشان خواب باشند هان؟ آیا آرامش و زندگی مسالمت آمیز بهتر نیست؟ آیا آرامش و زندگی مسالمت آمیز بی تفاوتیست؟ آیا من مقصرم یا او؟
۱.من جوش آورده بودم