علی رسولان

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۶۶/۰۲/۲۱
    i
  • ۹۴/۰۲/۱۲
    ۱۳
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نشسته-ی-غباردار» ثبت شده است

نشسته ی غباردار

يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۰۸:۰۰ ب.ظ

آنقدر چسبندگی غبارهایم به تنم زیاد شده که احساس می کنم هیچ راهی برای رسیدن اکسیژن به پوست هایم نمانده است، آنقدر شدید شده اند که راه ورود بغضم را گل گرفته اند! آنقدر غبارآلودم که حتی در مشایعت با باران احساس سنگینی می کنم! به نظر خیلی ها که این سنگینی برای کسی که سالهاست دستی به شانه هایش نکشیدهُ، به لباس تنش فرصت تکانیده شدن نداده کاملن طبیعی است.

حال ناخوشایندی است این سنگینی کشاندن روح به وسیله تنی کرخت شده و زمخت! شاید قابل تقلیل باشد ولی انگیزه اش را دارم که بنویسم نسبت روحم به خودم در یک فضای عینیت یافته نسبت مرده شور است به مرده! به هر حال هردویشان به نحوی با مرده سر و کار دارند یکی عینش شده و یکی لازمش!

وضع زیبایی است این پاراگرافات تنبه آمیز اما بدی اش آنجاست که، همه معترفند در این قالِ گیج آمیزِ بودن، تنها می توان نوشت حالا را، نه حال ها را، آن طور که باید، آن طور که شاید...

  • علی رسولان