جنایت و مکافات
لا به لای خوندن کلیات سعدی دقیقا اون موقعی که حوصله ام سر رفته بود، یکی از دشمنان پیشنهاد کرد جنایت و مکافات رو بخونم، اصولا که من با داستایفسکی ارتباط خوبی برقرار می کنم و تا اینجای روزگار به نظرم بهترین نویسنده ی داستانی باشه و من واقعا بهش علاقمندم
بدترین قسمت کتاب خوندن البته از نظر من چون ممکنه خیلی ها این رو بهترین قسمت کتاب خوندن بدونن اینه که حس کنی همه ی این حرفا تو مغزت هست و بهش فکر کردی و اتفاق یا حرف تازه ای برات نداشته باشه، فقط از اینکه یکی پیدا شده اینارو به صورت داستانی نوشته برات جالب باشه
جنایات و مکافات بیشتر جنایت بود، پرداختن به مقوله ی جرم با ایجاد شخصیت پردازی روی فردی به نام راسکلنیکف، البته نپرداختن به مقوله ی مکافات هم بی دلیل نیست چون از نگاه نویسنده اصالتا جرمی اتفاق نمیفته که بخوایم براش مکافاتی رو در نظر بگیریم
داستایفسکی به جرم نگاه خاصی داره و انجام دادن کارهای که از نگاه جامعه جرم تلقی میشه رو لازمه ی حیات انسانی و اصلاح جامعه می دونه، در واقع با همین نگاه هستش که بزرگترین مجرمان تاریخ رو فرستادگان خدا می دونه و در مراحل بعدی افرادی مثل ناپلئون یا مثلا نادرشاه افشار خودمون
برای روشن تر شدن نگاه داستایفسکی به جرم صرفا جهت تقریب به ذهن می تونم قتلی که توسط حضرت موسی ع در قصر فرعون صورت گرفت رو مثال بزنم، در اون شرایطی که حضرت موسی قرار گرفت اون قتل یه کمک محسوب می شد برای اجرای عدالت البته تفاوتش با راسکلنیکف برمی گرده به تعمد در قتل و عدم تعمد در تقل
با این همه عدم بد بودن جرم از نگاه نویسنده یه امر اجتناب ناپذیر در مسیر تطور فرهنگ و اجتماع محسوب شده، و تمام جنگ هایی که افراد شاخص در جهان اعم از الهی و غیرالهی انجام دادن رو در همین مقوله جا میده و مدام سوال می پرسه که اگر جایز است آن ها دست به کشتار بزنند چرا یک فرد به تنهایی نتواند کسی را که در حال فساد در جامعه است به قتل برساند؟
البته از نظر من قتلی که توسط راسکلنیکف و از طرف بعدی فاحشگی سونیا که هم از نظر راسکلنیکف و هم از نظر لبزیاتنیکف که نماد فردی است که طرفدار رهایی از قید و بند عرف های پوچ و قوانین سنتی و دست و پاگیر است بسیار شرافتمدانه تر از سایر شخصیت های دیگر داستان که به ظاهر چهره های موجه جامعه شمرده می شوند می باشد به عنوان دو جرمی انتخاب شده است که جامعه حساسیت بیشتری به آن ها دارد
وگرنه از نظر من به عقیده ی داستایفسکی انجام هر گونه جنایت یا جرمی، که ضد شرع، ضد قانونو ضد عرف باشد از طرف مرد یا زن در صورتی که در مسیر اصلاح جامعه یا اجبار جامعه باشد جایز خواهد بود و هیچ مکافاتی برای آن نباید در نظر گرفت