بُلدَن
امروز داشتم با یکی از همکارا صحبت می کردم ، یهو برگشت گفت ، فلانی این وامایی که گرفتم اگه بمیرم بیمه میده دیگه ، نه ؟
گفتم بعله ، نگران نباش تو بمیر ، بیمه کار خودش رو بلده ، تازه بیمه ی عمر و حوادثم هستی ، قشنگ یه دویست تومنی دست خانواده اتو می گیره ، بعدش خندیدمُ گفتم ، توجه کردی مرده ات بیشتر به دردت خانواده ات می خوره ، خندیدُ گفت راست میگی ها برم بمیرم!
اینجای قضیه بود که من یه نگاه به خودم انداختم ، یه نگاه به ایجون انداختم ، یه نگاه به آسمون ، یه نگاه به زمین ، بعد خیلی آروم مث این مظلوما هستن خیلی بی سر و صدا تو افق محو شدم ...
حالا تو افق محو شدن یه طرف ، فکر کردن به اینکه چقد اوضاع اقتصادی ریخته به هم یه طرف دیگه ، تازه دیدم داشت حساب کتاب می کرد ، گفتم این چیه دیگه ، گفت اسنپ تاکسی ، گفتم واقعن ؟ گفت آلی! " یعنی جا داشت با مخ میرفتم تو تیفال " بعد هی میگن بُلُو متاهل شو " اینم متاهلامون ، والا با این سبک زندگیشون "
ولی خارج از شوخی ، متعهدِها ، وگرنه من یکی که اصن حوصله اینجور کار کردن رو ندارم ، همون از گشنگی همه با هم بمیریم بسی بهتر است ، تازه بیمه هم هست ازمون حمایت می کنه ، تازه اشم اگه زدُ یکی این وسط زنده موند دیگه خوشان خوشانش میشه دیگه ، اتفاقن خیلی هم خوبه حداقل یکی طعم زندگی رو می چشه این وسط
البته به شرطی که نامردی نکنه ، چهل نشده ، سال تموم نشده دستشو بندازه تو دست یکی دیگه ، انصافش اینه که تو شرایط این مدلی حداقل ۲۰% مبلغ رو خرج خود میّت کنن بلکه اون بنده خدا هم اون دنیا به حوری ای چیزی برسه
اینجوری همه چیز به صورت کاملن #برد_برد به خیری و خوشی به سرانجام میرسه ، نه مث برجام برد ، برد باشه ، یه طرف ببرهُ یه طرف واسه نگاه کنه
پ.ن
اصن چرا سیاسی شد یهو آیا ؟
اوضاع ناجور بدِ!