راکد :: علی رسولان

صبح ، ظهر ! عصر ، شب ! حتی بیدار موندن تا صبحم راکد! فصلا هم راکد شدن، مثلن الان شهریور ولی پاییز، بس که سرد شده هوا! به قولی همچین راکدم نیست عقبکی میره!

کلن حس هیچی نیست، بستنیا هم مزه ی سابق رو ندارن! کلن کلن هم یه حس دور بودن نسبت به همه چیز وجود داره! حس دور بودن از موفقیت نسبت به تمام موارد موجود چ مادی چ معنوی

راهکار برون رفت ارائه بدین !!! لفطن

۴ ۰
۹۵/۰۶/۰۲

علی رسولان

نظرات (۱۴)

۱۸ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۰۲

ساقی

نفرمایید راکده

به دولت محترم بر میخوره

پاسخ:
دولت محتلم

بذار بربخوره

۰۹ شهریور ۹۵ ، ۱۳:۱۱

ناشناس

هی واااای خاک وچوک
نمیتونیم باهم بریم که
منکراتی میگیرتمون!
:))

حالا همینجوری نمیشه آدرس بدین :))

آره نگاه عجیبیه
ولی نه زمانی که دنیا بهت تنگ گرفته!

پاسخ:
نه نمیشه

دنیا تنگ نمی گیره ماها تنگش می کنیم، کردیم

۰۸ شهریور ۹۵ ، ۲۳:۳۵

مــ. مشرقی

فامیل کدوم بعضیا؟؟

پاسخ:
فامیل بعضی ها دیگه ، حالا گفتن نداره

۰۷ شهریور ۹۵ ، ۰۳:۵۸

آی جان قز

راه برون رفت:یه انگیزه ی قوی مثلا...

پاسخ:

تازه یه سطح پایین تر

یکی که هلت بده تو انگیزه

۰۶ شهریور ۹۵ ، ۱۲:۳۰

محدثه انصاری

چشم ترس شدم :))) والا

هر چی حساب میکنم فکر کنم راجع به همون بستنی حرف بزنم بهتر باشه :))

اما علی الحساب میگم ://

درسته که خیلی خیلی اول راهم شایدم هنوز به اول راه نرسیدم :/ اما اطرافم پر آدمایی که از راکد بودنشون خستن .از راکد بودن اوضاع زندگیشونم خستن پس این راکد بودن توی زندگی منم خیلی تاثیر داره شاید نه به اندازه ی تاثیرش برای شما ...

هنوزم سر حرفم هستم راهکار پیدا کردید به ما هم بگید :)

نمیدونم الان اینا جز نق زدنه ؟!!!

پاسخ:
بستینیه خوبه

کاملن حرفت درسته و قبول دارم ، محیط افراد آدم و حس و حالشون تاثیرمستقیم و شدیدی میذارن رو حال و روز ما

سختِ ولی چ میشه کرد باید حرکت کرد دیگه

نه نق زدن نبود خیلی هم دقیق بود

۰۶ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۲۱

محدثه انصاری

چه خشمناک:))

من کی نق زدم... اول راهیم قبول... میترسم حرف بزنم نق حساب بشه

علی الحساب سکوت...

پاسخ:
خشمناک نبود با صلابت بود ، اونجوری گفتم حواست جمع باشه ،بهله

نه حرف بزن ، حساب اونو جدا می کنم

علی الحساب بگو :)

۰۴ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۵۵

ناشناس

فکر میکنم آخرالزمان خیلی درمونی واسه این مشکلات و راکد شدن وجود نداشته باشه جز ظهور
اینه که ترجیح ما همون مرگه به امید خدا

پاسخ:
ظهور عالی است

تحرک خوب است

۰۴ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۵۳

ناشناس

مثالایی که زدی فردی نیست یعنی ربطی به منو و شما نداره
و کاری از دستت بر نمیاد مگه اینکه خودت کار خودتو بکنی و هرکسار درست رو انجام بده تا نهایتا اون ها هم درست بشه

درضمن مرگ خیلی خوبه، کسی تایید کنه یا نه برای من مهم نیست، مهم اینه که مرگ درمون خیلی درداست ان شا,الله

+اون بستنیه یا بستنی فروشیه رو هم ادرس بده لطفا

پاسخ:

اول از ناشناسی در بیا تا آدرس بدم بهت :) اصن با هم میریم

واقعن سخت ترین کار همینِ که تو کارت رو درست انجام بدی اونم تو شرایط نامساعد

نگاه عجیبیِ ، من زیاد باهاش موافق نیستم

۰۳ شهریور ۹۵ ، ۰۶:۵۹

ناشناس

راه برون رفت : مرگ

پاسخ:
کسی هست این راهکار رو تایید کنه؟

که با مرگ درست شه قضیه؟ حل شه؟ آیا

۰۳ شهریور ۹۵ ، ۰۰:۱۷

بنت الهدی

خیلیم سرده!

پاسخ:
آخی

پتو بیارم ؟

۰۲ شهریور ۹۵ ، ۲۲:۵۷

میم عین

سلام

چرا با این حال که من الان وارد سیستم بیان هستم اما باز موقع نظر دادن داخل وب شما باید وارد بشم؟!!

و اینکه اینا نتایج عبور از رکود حتماً!
از رکود که رد بشی همه چیز بر وزن اسم فاعل، راکد میشه.
البته ظاهراً در مورد اقتصاد این طور باید باشه که هست الباقی چیزا رو نظری ندارم :|

فکر می کنم مردم ایران بی حوصله شدن، شاید مردم دنیا، نمی دونم.
اما ملت (که خود ما هم جزئی ازین ملت محسوب میشیم) انگار دیگه با چیز خاصی حال نمی کنیم.

همه اش دعوا
مرافعه
سر و صدا
جنگ

توی دنیا هم که یا منفجر می کنن یا منفجر می شن
یا سقوط می کنن یا ساقط میشن
هر لحظه باید منتظر خبر کشته شدن ده ها انسان بی گناه باشی

مطمئن هستم این اخبار همچین بی اثر در کسالت خاطر ما نیست.

پاسخ:
سلام

برای منم اتفاق میفته ، نسبت به بعضی بلاگ ها ، نمی دونم دلیلش رو

در مورد اقتصاد که باید گفت ارکدِ ، اوضاعش خیلی وخیمِ

مردم دنیا که اصن زدن تو جاده خاکی ، مردم دنیا مرکوب شدن ، دنبال راکب می گردن

این مورد آخریا واقعن سیستم آدم رو میریزه بهم ، واقعن خسته کننده است

صد در صد ، نکته ی ظرف الممالکی بود

۰۲ شهریور ۹۵ ، ۱۵:۴۹

مــ. مشرقی

اره توجه کردم!
اون حس دور بودن از هر موفقیتی رو که دیگه خیلی حس میکنم...
دست تمام بزرگان درد نکنه با مدیریت هاشون.!

پاسخ:
ان شا الله حستون نزدیک شه هم در مقام نظر هم در مقام عمل

واقعن ، مخصوصن فامیلای بعضیا :)

روغن فقط فامیلا

۰۲ شهریور ۹۵ ، ۱۰:۵۰

آی جان قز

موافقم
به این نمیگن ناامیدی؟ من که به شدت ناامیدم
راستش من قاطی هم کردم!

من به اینم فک میکنم که آخرش به کجا می رسیم با این وضع بالاخره باید یه جایی درست بشه یا تموم بشه!نمیشه که تا کی این شکلی پیش میره!

دین و مذهب یادتون رفته بنویسین!!!

پاسخ:
وقتی هر جوری حساب می کنی باز یه جای کار می لنگه منم موافق میشم حتی با این قاطی کردنِ

آخرش که خوش ، اصن باید خوش باشِ ، جور دیگه اشو قبول ندارم

این که در راس امورِ

۰۲ شهریور ۹۵ ، ۰۹:۳۰

محدثه انصاری

اگه راهکاری چیزی پیدا کردید مارو هم بی خبر نذارین !!!

ولی شدیدا موافقم که بستنیا مزه ی قبلنا رو ندارن!://

پاسخ:
اونایی که اول راهن نباید از این حرفا بزنن ها ، نق زدن ممنوع

بستنی هم یه جای خوب پیدا کردم ، حرفه ای خوشمزه عالی اصن یه چیزی میگم یه چیزی می شنوی

اونقد شدت خوشمزگیش بالا بود که منو برد تو هفت هشت سالگی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align="">

کد امنیتی *

ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته می‌شوند

نظر بصورت خصوصی ارسال شود

پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد

علی رسولان

علی رسولان

من

رازیانه

نوشتاری

بلاگر

راکد

راکد

علی رسولان

نظرات (۱۴)

ارسال نظر