سرناسازگاری
زندگی می تواند سرشار از لحظه های شاد، سرخوشانه و لبخندآمیز باشد، و بالعکس می تواند غمگین، بدرفتار و قهرآمیز باشد! مکملی به نام مکان و زمان موقعیت هایی که منتج به یکی از این حالات می شود را شکل می دهد.
گاهی به این فکر می کنم که به کدام یک از این دوگونه ی روحی علاقه ی بیشتری دارم! به خندآمیزها یا قهرآمیزها! گاهی به این فکر می کنم که اگر در یک خوشی مستدام بودم هیچ وقت لذت خوشی را درک نمی کردم. به نظر من وقتی نتوانی درد را درک کنی ، خوشی را هم نمی توانی بفهمی.
با این شرایطی که عذاب جهت فهم ثواب برای آدمی ایجاد می کند، کمال ناجوانمردی است که آدمی، علاقه ای به عذاب نداشته باشد! و حتی بخواهد طردش کند یا واکندش از سر خودش! وقتی عذاب خود نعمتی است چنین شریف، پس شایسته ی تقدیر است و لایق شکرگزاری و حمد! باید گرامی اش داشت و قدردانش بود!
.. |
" راستی فرشته ها که فعلیتشان تام است، و نقص راه ندارد به حیاتشان، و به واسطه ی همین عدم نقص، عقابی نصیبشان نمی شود! چه درکی از درد دارند؟ وقتی درکی از درد ندارند چگونه لذت را می فهمند؟ راستی تر گاهی فکر می کنم باید از پدرمان آدم مچکر باشیم که غافل شدُ آن کار را که نباید انجام داد، و باعث شد زمینی شویم تا درد بکشیم، درد بکشیم تا فهمیده شویم و بدانیم درد چیست و عدم درد چیست "
می دانید بعضی سوال ها عجیب سرناسازگاری با آدم دارند، آدم می ماند که واقعن باید به اینها¹ هم باج علاقه داد یا نه باید به دیوار کوبیدشانُ فاتحه ای نصیبشان کرد؟
اصلن بودن در موقعیتی که بتوان درد را لمس کرد و لذت را فهم کرد یک موقعیت ایده آل و کمال یافته است یا نه، آن موقعیتی که لذت تمام اطرافُ اکنافش را پر کرده است؟
به تعبیری عالمی چون دنیا که محصور و محدود در ظروف زمان و مکان است جذاب تر است یا نه عالمی چون آخرت که حصاری اینچنینی ندارد؟ و اصولن حضور در چنین فضایی نقص محسوب می شود یا کمال؟
به نظر من انسانی که معتقد به دنیایی غیر از این دنیای مادی باشد، اگر بخواهد تصمیمی عاقلانه اتخاذ کند، میلش را سوق می دهد به سمتی که در فردای این دنیا نمی تواند تجربه کند! حتی می توانم بگویم اگر رند باشد مطالبه ی درد هم می کند، آخر درد در این دنیا آن حسی است، آن فعلی است ، آن اتفاقی است در در یک دنیای سراسر فعل غیر قابل تجربه خواهد بود؛ و حیف است آدمی از فرصتی که برای دردکشیدن در اختیارش گذاشته اند نهایت استفاده را نبرد!
به هر حال تصمیم با آدم هاست، نه نگارنده ها! ، آدم های خواننده ی متون در نهایت تصمیم خواهند گرفت که برای دنیای خود درد را مطالبه کنند یا لذت مستدام را!
۱.منظور همان دردهاست
- ۹۴/۱۱/۲۸