علی رسولان

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۶۶/۰۲/۲۱
    i
  • ۹۴/۰۲/۱۲
    ۱۳
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

سرناسازگاری

چهارشنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۵۹ ب.ظ

زندگی می تواند سرشار از لحظه های شاد، سرخوشانه و لبخندآمیز باشد، و بالعکس می تواند غمگین، بدرفتار و قهرآمیز باشد! مکملی به نام مکان و زمان موقعیت هایی که منتج به یکی از این حالات می شود را شکل می دهد. 

گاهی به این فکر می کنم که به کدام یک از این دوگونه ی روحی علاقه ی بیشتری دارم! به خندآمیزها یا قهرآمیزها! گاهی به این فکر می کنم که اگر در یک خوشی مستدام بودم هیچ وقت لذت خوشی را درک نمی کردم. به نظر من وقتی نتوانی درد را درک کنی ، خوشی را هم نمی توانی بفهمی.

با این شرایطی که عذاب جهت فهم ثواب برای آدمی ایجاد می کند، کمال ناجوانمردی است که آدمی، علاقه ای به عذاب نداشته باشد! و حتی بخواهد طردش کند یا واکندش از سر خودش! وقتی عذاب خود نعمتی است چنین شریف، پس شایسته ی تقدیر است و لایق شکرگزاری و حمد! باید گرامی اش داشت و قدردانش بود!

..

" راستی فرشته ها که فعلیتشان تام است، و نقص راه ندارد به حیاتشان، و به واسطه ی همین عدم نقص، عقابی نصیبشان نمی شود! چه درکی از درد دارند؟ وقتی درکی از درد ندارند چگونه لذت را می فهمند؟ راستی تر گاهی فکر می کنم باید از پدرمان آدم مچکر باشیم که غافل شدُ آن کار را که نباید انجام داد، و باعث شد زمینی شویم تا درد بکشیم، درد بکشیم تا فهمیده شویم و بدانیم درد چیست و عدم درد چیست "

می دانید بعضی سوال ها عجیب سرناسازگاری با آدم دارند، آدم می ماند که واقعن باید به اینها¹ هم باج علاقه داد یا نه باید به دیوار کوبیدشانُ فاتحه ای نصیبشان کرد؟

اصلن بودن در موقعیتی که بتوان درد را لمس کرد و لذت را فهم کرد یک موقعیت ایده آل و کمال یافته است یا نه، آن موقعیتی که لذت تمام اطرافُ اکنافش را پر کرده است؟

به تعبیری عالمی چون دنیا که محصور و محدود در ظروف زمان و مکان است جذاب تر است یا نه عالمی چون آخرت که حصاری اینچنینی ندارد؟ و اصولن حضور در چنین فضایی نقص محسوب می شود یا کمال؟

به نظر من انسانی که معتقد به دنیایی غیر از این دنیای مادی باشد، اگر بخواهد تصمیمی عاقلانه اتخاذ کند، میلش را سوق می دهد به سمتی که در فردای این دنیا نمی تواند تجربه کند! حتی می توانم بگویم اگر رند باشد مطالبه ی درد هم می کند، آخر درد در این دنیا آن حسی است، آن فعلی است ، آن اتفاقی است در در یک دنیای سراسر فعل غیر قابل تجربه خواهد بود؛ و حیف است آدمی از فرصتی که برای دردکشیدن در اختیارش گذاشته اند نهایت استفاده را نبرد!

به هر حال تصمیم با آدم هاست، نه نگارنده ها! ، آدم های خواننده ی متون در نهایت تصمیم خواهند گرفت که برای دنیای خود درد را مطالبه کنند یا لذت مستدام را!

۱.منظور همان دردهاست

  • علی رسولان

نظرات (۲۶)

:)
پاسخ:
آها oO
نَ فهمیدم
نفهمیدم
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • ک اینطور
    پاسخ:
    اینجوریاس
    بهله!
    مسلما اون لحظه کسی منظورش اون فرشته ها نیستن! منظورشون پاکی و خوبی شه.
    یه جور استعاره س. البته هروقت به من گفتن من گفتم آدم از فرشته بالاتره :))
    پاسخ:
    تشکر از دقتتون در تمام این سال هایی که درست و به جا گفتین: "آدمم"
    نه منظورم از اینکه حق انتخاب داشتنو ترجیح میدم اینه که
    انسان بودن رو به فرشته بودن ترجیح میدم!
    پاسخ:
    پس چرا ما انسان ها وقتی بهم می گیم خیلی فرشته ای بیشتر خوشحال میشیم تا وقتی که بهم می گیم خیلی انسانی!
    چقدر خوب بود...

    به دلم چسبید! :)
    واقعا اگر به درد با این دید نگاه شود، زندگی ها تغییر می کند...

    و باید گفت چقدر درد زیباست.


    اما
    نقص یا کمال؟
    نمی توان گفت...
    چون ما آخرتی را لمس و حس نکردیم که ببینیم چگونه است!؟ شاید خیلی بهتر از اینجا باشد...
    پس نمی توان گفت کدام جذاب تر است.

    و در رابطه با نقص یا کمال بودنش هم نمی توان حرف زد به نظرم...
    چون برمیگردد به همان تعریف از آخرت
    و چون ما درک و نفهمی ازش نداریم
    ناتوانیم از صحبت در موردش...
    پاسخ:
     و چقدر عالیِ که شما دردِ متن رو درک کردید! " راحتش تو عرف اینجوریه دیگه، فهمیدید دردش چیه :)"
    بله درد خوب است! این بهترین نتیجه ایِ که میشه گرفت
    لمس نکردیم ولی وصفش رو که شنیدیم با توجه به همون اوصاف هستش که بهش اعتقاد داریم پس میشه تحلیلش کنیم که جذاب تر هست یا نیست!
    نمی توان معنا ندارد! می توان ولی نیاز به زحمت دارد
    سلام

    پسندم آن چه را جانان پسندد
    البته این به انسان های بزرگ بر میگرده نه انسان های معمولی مثل من که تا مشکلی سرراهش قرار میگیره داد و فغان راه میندازه که چرا من؟ که این آدم اگه کمی صبوری کنه و در اون راه قدم برداره میرسه به جایی که باید
    مطمئنا لذتی که انسان از عبادت خدا( هر آنچه که موجب تقربش میشه) می بره فرشته ها نمی برند و برای همینه که مقام انسان بالاتره چون از روی اختیار و با توجه به مشکلاتش همچنان برای تقرب به خدا عبادت می کنه
    و فکر می کنم هرجا که خدا را ببینه می پسنده اینجا و اونجا نداره که وقتی یکی از ائمه( شاید امام علی(ع)) به یکی از یارانشون می فرمایند وقتی بمیری به بهشت میری و اون شخص میگه من بهشت رو نمی خوام وقتی شما اینجا هستید

    ببخشید خیلی طولانی شد، نمی دونم منظورمو درست رسوندم یا نه

    یاعلی
    پاسخ:
    سلام
    جمله ی آخر اون روایتی که نوشتین خیلی قابلیت فکر کردن داره به نظرم می تونه راه گشای مطلب و سوال باشه
    حس درد رو اون دنیا هم حتما دارم ولی جنسش فرق میکنه!
    اما آدما مثل فرشته ها نمیشن! چون اگر بهشت برن اونجا براشون عادی نمیشه و همیشه تازگی داره و اگر جهنم هم برن بازم دردای جدید رو حس میکنن و عذابشون تموم نمیشه...

    من بعضی چیزای این دنیا رو دوست دارم اما بیشترشو نه!
    نمیدونم بعدش ازینجا بهتره یا بدتر!

    اما در کل اینکه قدرت انتخاب دارمو ترجیح میدم.
    پاسخ:
    من که منکر حق انتخاب نشدم بعدشم اینجوری که میگید پس اون دنیا رو ترجیح نمیدین دیگه هان
    چون اونجا حق انتخاب ندارین!
    و مطلبتون هم ناظر به کامنت هاست نه سوال اصلی و البته درسته
    خب اگر درکی از لذت و درد نداشته باشن درنتیجه هیچ کدومو به اون یکی ترجیح نمیدن! یعنی اصلا قرار نیست به اینکه چیو ترجیح بدن فکر کنن!
    مثل آدم آهنی که هر چی براش تعریف کنی همونو انجام میده.
    بخاطر همینه که ما ازشون بالاتریم! چون ما قدرت فکر و انتخاب داریم.
    پاسخ:
    خب حالا به نظرتون شما حس درد این دنیا رو با خودتون از این دنیا می برید تو اون دنیا!
    چون به هر حال شما اونور قابلیت ارتقا به رتبه های بالاتر رو ندارید و مثل همون فرشته ها فعلیتتون به یه نقطه ای رسیده که نه بالاتر میره و نه پایین تر میاد!
    خودتون کدوم زندگی رو دوست دارید؟
    منظورتون فرشته هاس؟
    خب اونا فعلیت تام دارن، شاید لذت هم نمیبرن! فقط وظیفه شونو انجام میدن.

    نمیدونم والا تاحالا فرشته نبودم :)))
    پاسخ:
    بله منظورم فرشته ها هستن! " البته فقط فرشته ها اینطوری نیستن، احتمالن غیر فرشته هایِ دیگه ای هم این مدلی باشند"
    فقط وظیفه اشونو انجام میدن، و لذت نمی برن، با این وضعیت به نظرتون عذاب کشیدن بهتر از این حالت لذت نمی برن نیست ؟

    می تونید بهش فکر کنید ولی
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • الان ی مطلبی خوندم یاد این پست افتادم ربطش ب من ربطی نداره ذهنم کشیده بیاره اینجا بذاره

    💠شیخ محمداسماعیل دولابی:

    🖊خدا یک تار و یک تور و یک تیر دارد؛ با تار و تور و تیرِ خود، آدمها را جذب می کند. تار خدا قرآن است. نغمه های قرآن آسمانی است. خیلی‌ها از این طریق قرآن جذب می شوند. خیلی ها را با تور جذب خودش می کند، مثل مراسم اعتکاف و مراسم ماه رمضان و شب قدر. تیر خدا همان بارهای مشکلات است. غالب آدم ها را از این طریق جذب خودش می کند. اولیای خداوند برای مشکلات لحظه شماری می کردند.

    شد دلم آسوده چون تیرم زدی
    ای سرت گردم چرا دیرم زدی؟
    پاسخ:
    ربطش به کامنت هاست
    به سوال اصلی متن ربطی نداره
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • من فعلا نظری ندارم
    فقط از سبک نگارشش خوشم اومد
    پاسخ:
    سبک نگارش
    یعنی قبلن اینطوری نداشتم؟
    تلاش کنید نظر داشته باشید خب
  • چهل و چهار
  • قدم نوررسیده که نرسیده...زوده ک برسه
    oO
    در ضمن جالب بود متنتون.
    من رو به فکر واداشت بعد مدتها سرگرم بودن به معماری ودانشگاه بی دانش.
    پاسخ:
    امیدوارم هر چه زودتر برسه خب، در مورد زودیش خب من از کجا می دونستم هم سلیقه ایم، بعضی ها نگاهشون متفاوت
    خوبِ که یه کم فکر کردید بعد مدت ها :)
    رسانه حق بودن خوش نیومدن نداره که! داره؟!

    خب باشین!
    پاسخ:
    اینکه می گید حق رو قبول دارم باید براش زحمت کشید ولی گاهی همین حق رو نمی تونم تشخیص بدم می دونی گاهی فک می کنی یه حرکتی شروع شده واسه تنویر افکار در مسیر حق ، تو هم هم گام میشی باهاشون ، بعدن می فهمی ای دل غافل ناخواسته واسه یزید سینه زدی
    اینِ که میگم خوشم نمیاد، در باب کلیات حق رسانه هستم دیگه،اما در مورد موضوع خاص نه بلد نیستم باشم، به نظرم درستش هم همینِ و البته سلیقه ها متفاوت
  • ریحـ ـ ـ ـانـ ـ ـ ـه عشـ ـ ـقـ ـ ـ م
  • گفته بودین بهم میاد... از چه نظر؟
    پاسخ:
    آهان
    اونجا اینجا پرسیدین
    همین جوری دیدم خوشتون میاد منم تشویق کردم خب :)
    عه؟!
    واقعا؟!
    چرا آخه؟!
    کاری نداره ها!
    امتحان کنید!
    پاسخ:
    بله واقعن
    خوشم نمیاد
    اصولن رسانای خوبی نیستم!
  • ریحـ ـ ـ ـانـ ـ ـ ـه عشـ ـ ـقـ ـ ـ م
  • از چ نظر؟:|
    پاسخ:
    چی؟ از چ؟
    majles.sociallab.ir

    سایتی مردمی برای نمایندگانی که از مجلس نهم کم کاری کرده اند تا بتوانیم جلوی ورود مجددشان را به مجلس بگیریم

    لطفا رسانه باشید
    فرصت محدود است!
    نشر دهید
    پاسخ:
    تشکر بابت رسانه بودنتون
    من اصولن بلد نیستم رسانه باشم ):)
  • مــ. مشرقی
  • درسته
    درباره خط هایی که تازه نوشتید بگم که به نظر من نمیشه مقایسه کرد.
    چون اصلا ظرف زمان و مکانی که مقایسه کردید و میگید کدوم بهتره، با هم متفاوته!
    توی این دنیا ایده آل یه تعریف داره، اون دنیا یه تعریف دیگه...

    اینجا اگر درد هست باید باشه چون عقوبت سرپیی آدمه، باید درد باشه که آدم به کمال برسه و بتونه از بین درد درمونش رو پیدا کنه، باید بتونه با همه ی درد هایی که داره راهشو درست بره، بتونه مشکلش رو حل کنه نه که ازش فرار کنه یا دورش بزنه! و ایده آلش این میشه که ببیبنیم کسی با مشکلاتش چقدر خوب میجنگه چقدر خوب میره توو دلشون و حلشون میکنه.


    ایده آل ها طبق شرایط مفهوم میگیرن.
    اینکه کدوم عالم جذاب تره نمیشه گفت، چون ما هنوز اون عالم بعدی رو تجربه نکردیم. زمان هم که نسبیه، هرجا یه جوریه...
    این عالم محدود شده تا آدماش به خلاقیت برسن و بعد برن جایی که محدود نیست!

    آدم از اول تو دنیایی کامل بود و چون گناه کرد محکوم شد به ناقص بودن. اینجا ناقصه تا آدما خودشونو محک بزنن تا امتحان شونو پس بدن و برسن به کمال.

    و خب البته اینجا کامل نیست چون اگه بود دنیای بعدی معنی نداشت.
    پاسخ:
    همه ی حرفاتون قبول
    ولی سوال اصلی رو تو کامنت پایین نوشتم
    اصل مطلبش رو دوباره اینجا میذارم
    صحبت و سوال سر این هست که این موجودی که درد رو درک نمی کنه ، چ لذتی از حال فعلی خودش می بره ؟ چطوری لذت رو می فهمه وقتی تصوری از درد نداره؟
    دغدغه ی اصلی اینِ
    عوالم و نشآت با هم تفاوت دارند و هر عالمی ابزار لازم خودش رو میطلبه. این سیر در قوس نزول و صعود در هر مرحله قراره به اون رشد و سعه وجودی کمک کنه. برای هر کسی حضور در فضای محدود به زمان و مکان، جذاب یا عذاب آور نیست. به هر میزان که روح اوج بگیره موندن سخت میشه و هر قدر زمینگیر بشه پریدن دشوار
    پاسخ:
    تو که قوس صعود و نزول رو بلدی دیگه چرا؟
    خب اینکه تفاوت داره رو که من قبول دارم و حرفم تو همین تفاوت
    اینکه رشد هم خوبِ عالیه! " ولی صحبت سر همین هستش که ملایک اصولن رشدی ندارن! یعنی یه موجودی آفریده شده با فعلیت تام نه بالاتر میره نه پایین تر میاد ، رتبه و جایگاهشم مشخصِ " و صحبت و سوال سر این هست که این موجودی که درد رو درک نمی کنه ، چ لذتی از حال فعلی خودش می بره ؟ چطوری لذت رو می فهمه وقتی تصوری از درد نداره؟
    سوال اینجاست
  • مــ. مشرقی
  • بله هست اما من کلی گفتم، درباره عامه مردم گفتم که این حسو ندارن که به درد علاقه داشته باشن.
    مثلا وقتی من به کسی از چیزی شکایت میکنم میگه خوشبحالت من حاضرم جای توبودم ولی فلان مشکلو نداشتم... هرکی دوس داره جای یکی دیگه باشه!

    داخل " " این هم منظورم اینه که مفهوم آزادی خودش نقیضش رو داخلش داره. مگه نشنیدید اینو؟ همین که تا حس تشنگی نباشه آب معنی نداره، تا وقتی زشتی نباشه، زیبایی معنی نداره...همینطور اگه حدود نباشه آزادی معنی نمیگیره.

    حافظ میگه از دست غیبت تو شکایت نمیکنم ـــــــــ تا نیست غیبتی نبود لذت حضور
    پاسخ:
    خب اون میشه اکثر مردم نه اینکه بگیم کسی نیست واسه همین من اونجوری نوشتم!
    خب اینم میشه راضی نبودن به موقعیتی که داخلش هستیم، ولی نمیشه درد یکی درمون یکی! نارضایتی از دردی هستش که بهش مبتلا هستیم!
    نه نشنیده بودم ولی تقریبن همینطوره اکثر مفاهیم
    حافظ قشنگ گفته :)
  • مــ. مشرقی
  • تا درد نباشه درمانی نیست که بخواد لذت سلامتیش حس بشه!

    اینکه آدمی به درد و غم علاقه داشته باشه خیلی عارفانه ست! که الان کسی عارف نیست...
    تو این زمونه چون همه دارن سختی میکشن و فکر میکنن الان ته بدبختی هستن فقط به خوشی فکر میکنن.

    هرچند مفهوم درد برای هرکسی متفاوته و ممکنه درد یکی درمونه اون یکی باشه!
    ولی هرکسی به اندازه صبر خودش دردش براش بزرگ و کوچیک میشه!

    به نظر من آدم میتونه هر سختی رو تحمل کنه به شرطی که دلش خوش باشه، دلش بند باشه به یه دلِ قرص!

    اگه خواستید ادامه بدید میشه با این مفهوم که " آزادی یک مفهوم خود متناقض هست" ادامه داد... چون در ادامه ش میتونید بگید تا غیبت نباشه لذت حضور درک نمیشه.
    (میخواستم اون بیت حافظ رو بنویسم ترکیب درستش یادم نیومد)

    :)
    پاسخ:
    مطمئنید الان کسی نیست ؟ پس این همه خوبان روزگار که هم عصر ما هستند چه هستند آیا؟
    تشکیک در درد! قبول دارم ، ولی اینکه درد یکی درمون اونیکی باشه رو نمی تونم بفهمم یه مثلن بگید
    اونجوری که حال آدم میشه سرخوشیِ محض ، ولی حرفم این نیست ها!
    کدوم بیت رو؟
    اون جمله ی داخل "    " رو هم متوجه نشدم
  • ❤منتـــظر المـهـدی❤
  • بلا ازجانب دوست عطاست پس ازعطانالیدن خطاست!!
    پاسخ:
    من از بلا ننالیدم ها! نالیدم؟
  • محترَق الزهرا (سلام الله علیها)
  • من قامت سرو تو را جز ناز نمی بینم
    در مکتب "ما رایت الا جمیلا " جز اعجاز نمی بینم
    حقی وقتی خوشی چنین اعجاز می شود
    هر تقدیر اشارت تو جز راز نمی بینم ...

    + علی آقای رسولان جالب بود
    پاسخ:
    آتش گرفته ی عزیز ممنونم
    مستدام در این حال و هوای خوشِ روحی باشید ان شا الله
    سلام...
    آدمی به جایی می رسد که تمام دردها، برایش عین زیبایی است و نعمت...
    به جایی که بانوی صبر رسید : «ما رأیت الا جمیلا»
    دنیا که محل گذر است ورنج... رنج بیشتر آدمی را یاد خدا می اندازد تا لذت... در لذت معمولا (خودم را عرض می کنم) گاهی آدم خدا را یادش می رود... اما فرشته ها که به تعبیرشما فعلیتشان تام است، دیگر نیاز ندارند درد بکشند تا یاد خدا کنند، در لذت هم یادشان هست خدا را....
    پاسخ:
    سلام
    با توجه به خط اول یعنی شما معتقید که کلن چیزی به نام بدی وجود خارجی نداره؟
    اینکه نیاز دارند یا ندارند رو من نمی دونم، اصل مطلب تو نحوه ی ادارک لذتِ ، سواله اینه که وقتی ملائک درد رو تجربه نکردن چه جوری لذت رو می فهمن؟

    فارغ از موضوع بحث در مورد یاد خدا هم کاملن موافقم
    «فرشته ها فاعلیتشان تام است»

    یعنی چی؟


    پاسخ:
    ممنون بابت تذکر و دقتتون
    فاعلیت رو اشتباه نوشتم ،البته اشتباهش لپی بودا،فعلیت تام درستِ

    ممکلی هم غلط :) هون مکملی مدنظرم بود
  • ارکیده س ی
  • موضوع جالبی بود!
    منم موافقم،تا درد و عذابی نباشه خوشی و راحتی قابل درک نیست
    پاسخ:
    حالا صبر کنید من بیام پس
    این رو ادامه بدم ببینم بازم موافقید یا نه :/

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی