هاآع هاآع
نفست را عمیق بکش ، از همین هوای آلوده ی پر از co² سینه هایت را پرکن، قول می دهم این دود کشیدن برای تویی که از فردا یا بهتر بگویم از چندثانیه ی دیگرت هم خبر نداری، عین سود است!
حتی پیشنهاد می کنم، همین هوا را ذخیره کنی برای روزهای بی نفسی! نخواستی هم می توانی بروی بمیری، اصلن روزهای بی نفسیِ تو به من چه؟ به من چه که به فکر تو باشم! مگر خودت فهم نداری که به فکر خودت باشی، هان؟ اصلن من برای چه وقتم را برای توی نافهم باید تلف کنم؟
از چشم هایت مشخص است که نمی فهمی چرا عصبانی هستم و تند، پس مجبورم توضیح دهم تا فهمیده شوی، می دانی من از آدم هایِ این مدلی مثل تو حالم به هم می خورد! از آدم هایی مثل تو که چشم هایشان بیش از حد صادق است متنفرم! می دانی وقتی داشتم خط اول را به تو می گفتم، اینجوری نگاهم می کردی " انتظار ندارید که اینجوری را بنویسم، دارید؟ " ، انگار که من دارم برایت قصه ی حسین کرد شبستری می گویم؛ بی حرکت ، بی انگیزه، ها ها می کردیُ شاید هم پوزخندی می زدی به من، و در دلت می گفتی این را ببین دلش خوش است ها! بیچاره ی بنده خدا!
همین انتقال حس، کافی بود تا من به تو بگویم برو بمیر! اصن به من چه! که تو چه حالی داری، و به چه حالی در می آیی؟ از من دلخور نباش، خودت را ورق بزن، مرور کن، تا من قابلیت دلسوزی ام را بازیابم برایت! تا برایت حرف های خوب بزنم! قشنگ، خوشگل، نینا! از همان هایی که دلت قنج می رود برایش!
+تدبیر نوشت:
روحانی جوش نیار!
آب هست ولی کم است!
می ترسم بهت نرسه بسوزی!
از خواننده هایی که نظر نمی دهند
سوژه ها و متن ها را می دزدند
بی آنکه حرفی بزنند
متنفرم!
©® علی رسولان
خب شاید نظری ندارن
دلیل بر دزدیدن اثرتون نمیشه!!