علی رسولان

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۶۶/۰۲/۲۱
    i
  • ۹۴/۰۲/۱۲
    ۱۳
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

Dirty World

پنجشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۳، ۰۸:۴۶ ب.ظ

بخاری را دوست ندارم ، هیزم و آتش را دوست دارم البته بدون دود اضافی ، بدون آنکه سیاه کند در و دیوار خانه را! ماشین را دوست ندارم ! اسب را دوست دارم البته بدون خراب کاری های روزانه اش

به لباس هایم احساس بدی دارم ، نمی توانم حس خوبی داشته باشم ، آخر آن ها با این حال و روزشان سهم زیادی در مریض شدن هایم دارند!

از داروهای شیمیایی متنفرم ! از شنیدن عنوان Bioterrorism به شدت متنفرتر! با دکتری که مرا نمی فهمد حال نمی کنم! اصلن از همین عنوان دکتر هم بدم می آید! حکیم را بیشتر دوست دارم ! حکیم علیِ ...

من حتی این روزها لب تابم را هم دوست ندارم آخر شنیده ام وقتی داغ می کند شروع می کند به تولید سم آن هم از نوع سرطان زایش!

من این خانه های چسبیده به هم را هم اصلن دوست ندارم! حتی پیدا کردن دختر و پسرهای اطراف خانه یمان را با نرم افزارهای فلانُ بهمان دوست ندارم ! من شدیدن موبایل زده شده ام! دوست داشتم او آن قدر دور از من بود که به خاطرش می رفتم بالای بلندترین تپه ی احساسُ آنجا آتش روشن می کردم آن وقت با دود حاصل آمده با رنج و زحمت با اوی محبوبم گپ می زدم

خواهر گلخانه با تمام ارادتی که به اسمت دارم اما از تو هم بدم می آید از برادرت سردخانه به شدت بیشتر! این چه وضعی است که راه انداخته اید هان؟ بلند می گویم که بدانید من از هر چه میوه ی فصل و غیر فصلِ در سردخانه ماندهُ در گلخانه پرورش یافته بدم می آید می شود بساطتان را جمع کنید بروید همان جایی که نبودید!

هی نان جان دو کلام هم تو گوش کن! من نان سبوس دار سفتُ سختِ نخراشیده ای را که مریضم نکند به نان خوش برُ روی سفیدِ باریک اندام ترجیح می دهم بسیار!

دلم خانه ای چوبی یا گلی می خواهد، با ظروف مسی با باغچه ای که سبزی هایش را خودم بکارم و گلدان هایی که بتوانم باهاشان حرف بزنم !

من از یخچالُ باطریُ لامپُ هر جیوه ی سرطان زا و گرم کننده ی زمین حالم به هم می خورد! دلم کوزه ای سفالی می خواهد با خوراک هایی که نمک سود شده اند یا آویزان اینورُ آنور خانه

من از هر چه لوازم آرایشی است بدم می آید ، از شنیدن این خبر که آرایشی جات را از جنین های سقط شده یا برای سقط پرورش یافته ، می سازند بالا می آورم انسانیت را! اینجاست که با آن گروه هم آوای این بلاگ حس مشترکی دست می دهد با این عنوان: Dirty World

دوست دارم عاشق ابروپیوستگان شوم، همان هایی که نقش های مینیاتوریشان، دل از در و دیوار های کهن اندیش عقل مسلک آدمیان گذشته برده است ، همان لپ گلی هایِ سرخاب سفیداب شده ی دامن چین دارِ محجوبِ چارقد به سر!

+  مخصوص مجردها

نظرات (۱۲)

  • مــ. مشرقی
  • ماام میتونیم تعریف کنیم ولی فکر کنم فقط غر بزنیم :D
    خدانکنه من به 90 سالگی برسم! اون موقع دنیا یه چیزی میشه تو مایه های انیمیشن
    "تهران 1500 "! :))
    پفک رو منم دوس دارم،ولی ضرر داره دیگه.
    بهنوش بختیاری تو محله گل و بلبل؟ :| من ندیدم به خدا!
    ولی به لهجه های بچه ها تونستم بخونمش:)
    پاسخ:
    من که الانشم می تعریفم! حالا به این متن نگاه نکنید! ولی بابایزرگ باحالی میشم ها! :)
    ندیدم! این انیمیشن رو!
    پس اینجوری نگید دیگه حالاکه خودتونم دوست دارید چون ضررش ده برابر میشه! مغزهُ دستوراتش و بُعد روانیِ کار!
    خب ببینید صبح های جمعه میده به جای فیتیله ای ها!
    همون مدلیِ تقریبن
  • مــ. مشرقی
  • اره دیگه! تو زمستون هندونه و گوجه میخوریم! بعدم از گازای گلخونه ای شاکی ایم!

    تموم شده دیگه :( هرچی میام بخورم و میگم خوشمزس مامانم میگه اینا چیه! اون موقع که شماها نبودید یا کوچیک بودین ما یه میوه هایی میخوردیم! بوش کل خونه رو میگرفت. از پفک هاشونم تعریف میکنن! میگه سیر نمیشدیم... همون پفک الان عامل سرطانه!
    خب این بد شانسی ماعه دیگه!

    شماام اصلا نیایید پیج من ها! راتون نمیدم. -_-
    پاسخ:
    این هم سبکی از داغون بودنِ

    عجب، حالا ما که قدیما نبودیم ببینیم چه جوریا بوده ، فعلن فقط تعریف می کنن! شاید ما هم برای آیندگان فرصت هایی برای تعریف کردن پیدا کنیم! همه چیز برمی گرده به اینکه وقتی ما نود سالمون شد دنیا چ جوری شده باشه!
    حالا با این صراحت نگین دیگه آدم دلش نمی کشه بخوره! پفک دود دارم" به لهجه ی بهنوش بختیاری تو کارتون محله گل و بلبل" " می دونم همه نگاه می کنید بی خودی به من اینجوری نگاه نکنید" " باحالِ خب"

    اومدم، کسی هم نتونست جلومو بگیره بهله!!
    به نظرم گاهی پستهای قدیمی گذاشته بشه کار خوبیه منم یکی دو بار اینکارو کردم
    حاج آقا قرائتی خوب گفتن :)

    آزمون توضیح نداره؟!
    پاسخ:
    بله دستشون درد نکنه
    خوب شد دیروز گوش کردم به صحبتاشون، وگرنه جواب به این خوبی از کجا پیدا می کردم آیا؟ :)

    آزمون رو نمره میدین، دستتون میاد دیگه اون پایین جدول هم میانگین نمرات رو نوشته که از چ نمره ای تا چ نمره ای وضعیتتون چیه؟ بعدشم خود سوالات، سوالات خوب و جمع و جوری هستش
    برای پرسش و پاسخ و گپ زدن
    یاخدا
    یعنی از این به بعد با پیجامه نمیتونم کامنت بذارم؟ حتما باید لباس رسمی بپوشم؟

    الان یه ذره صفا دادم ولی اونطور خوشگل و زیبایی که شما فرمودین رو باید از سلمونی وقت بگیرم* و بعد با مشخصات سجلی خدمت برسم. کپی هم میخواد؟

    ضمنا رو مخی هم از خودتونه


    *اوضاعیِ! سلمونی هم برای ما کلاس میذاره باید وقت قبلی ازش بگیریم یاد قدیما بخیر
    پاسخ:
    چقد خومشزه ای آخه تو
    در ضمن یه سوال پرسیدما، جواب نداشت؟
    بعدش
    همیشه خودت دست به آچار میشی؟
    رو که نیست
    چ نوع موجودی هستی واقعن؟
    سلام
    دنیای خانه ی چوبی و ... به نظر دوست داشتنی و دل نشین میاد اما فکر می کنم ما آدم چنین زندگی هایی نیستیم. شاید 2-3 روز یا حتی یه هفته و یه ماه بتونیم دووم بیاریم اما بیشتر بعید میدونم.
    ما آدم های ماشینی هستیم که از دیدن زندگی های سالم قدیم لذت می بریم ولی ...
    منم همچون زندگی رو دوست دارم

    یاعلی
    پاسخ:
    سلام
    من با نظری که در خط اول ارائه فرمودید به شدت موافقم! آدم اینجور زندگی ها نیستیم که اگر بودیم خرابش نمی کردیم!
    این هم حماقتی از نوع جدیدش!
    تجربه اش به قدر همان مقداری که نوشتید نصیبتان آمین
  • باران نم نم...
  • دنیای کثیف...
    اللهم عجل لولیک الفرج...
    پاسخ:
    میگن وقت ظهور که دیگه همه چی فراونیه! دنیا کلن عوض میشه نمیشه؟
  • مــ. مشرقی
  • خیلی خوبه!
    واقعا آدم از همه چیز حالش بهم میخوره
    غذاها و خوراکی ها و میوه ها طعم طبیعی شونو نمیدن!

    به قول یه جک میگه : ما بچه بودیم صب ها پامیشدیم از پنجره ببینیم برف اوده یا نه
    بچه های الان پا میشن ببینن برج میلاد معلومه یا نه! :))

    به ما که رسید همه چی تموم شد! :(((
    پاسخ:
    بله دقیقن قدیما مشخص بود هر میوه ای واسه چ فصلیِ
    الان از من بپرسن فلان میوه واسه چ فصلیِ نمی دونم، بس که هر میوه ای تو هر فصلی هست! تازه ما دوران قدیم رو هم دیدیم، از بچه های الان بپرسی که میگن اصل سوال اشتباهِ والا!

    مگه شما بچه مدرسه ای هستین که میگین به شما رسید تموم شد ؟ Oo oO
  • پلک شیشه ای
  • زندگی توی یک روستای خوش آب و هوا کنار مردم با صفا، به دور از هیاهو و آلوده کننده های روحی و جسمی، با خاطری آسوده و آرام.تپه نوردی روزهای تعطیل و چیدن میوهای نوبرانه از روی درخت و تو باشی و طبیعت و دیگر هیچ. حس بسیار خوبی منتقل می شه از متن. قبلا این نوشته را منتشر کرده بودید؟ + فایلی بود که ضمیمه پست های قدیمی تان کرده بودیدها. همان که در مورد نماز بود. به شدت به خواندنش احتیاج دارم، در صورت امکان لطفا پای این کامنت بگذاریدش.سپاس گزارم.
    پاسخ:
    دیگر هیچ جالب بود
    بله قبلن در دوپ نوشته بودمش
    ایراد این در طبیعت بودن یک جورهایی نفی همه ای است که در حال زندگی هستیم باهاشان! آن هایی که حس زندگی کردن اینگونه را ندارند!
    +متن یک بود دیگر
    لینکش را گذاشتم
    http://alirasolan.ir/1394/01/19/yek
  • ارکیده س ی
  • انگار این علاقه به گذشته رو پستها هم تأثیر گذاشته!!
    پستهای تکراری رو (ترجیح) میدین!:-)
    پاسخ:
    مگه گذشته چی داشته حالا بخوام بهش علاقه داشته باشم!
    دیشب حاج آقا قرائتی می گفت، یکی پارسال خربزه خورده میگه چون پارسال خربزه خوردم امسال دیگه نمی خورم :) ، خب بعضی متن ها هم اینجوری هستن دیگه دلم نمیاد خاک بخورن تو آرشیو! به مرور اون هفته هایی که حس نوشتن نیست قدیمی ها رو به اشتراک میذارم خب!
    فک نکنم بد باشه!

    نه حال نوشتن نیست
    آهان
    پس در حال کشفیات هستی :)

    ان شاءالله اکتشاف به نتیجه رسید میخوای چه کنی با ما؟

    اهل چاکرم نوکرم هستی یا قضیه چک اول و این حرفاست؟ :)
    پاسخ:
    همون چک اول! بهتره!!!
    شهرک پارس می شینی؟

    ساده تر از این نمی تونم بگم! بدون آدرس رو مخی همین! نمی گم نباشی ها! باش ولی خوشگل بیا ، زیبا بیا! با آدرس! با مشخصات!
    نه
    چطور مگه؟
    پاسخ:
    پس جدیدیّات هستی
    نود و چهاری منظورمه
    حس مشترک
    پاسخ:
    نقطه اینو خونده بودی قبلن؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی