علی رسولان

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۶۶/۰۲/۲۱
    i
  • ۹۴/۰۲/۱۲
    ۱۳
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۳۱۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علی رسولان» ثبت شده است

آیت الله

جمعه, ۱۱ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۵۶ ق.ظ

همیشه متعجب شدن جذاب است. گاهی این تعجب به دلیل مواجه شدن با یک ابزار جدید در حوزه ی فناوری اطلاعات است، که خب هر روز هم احتمال رخ دادن دارد. و زیاد هم دور از دسترس نیست. گاهی دیگر این تعجب بعد از دیدن یک فضای طبیعی برای شما حاصل می شود، و چنانچه این دیدن به صورت کاملن واقعی و ملموس باشد شدت اعجاب بیشتری خواهد داشت نسبت به دیدن یک سری تصاویر یا فیلم به صورت مجازی.
اعمال اعجاب در ما به وسیله ی ابزار های گوناگون و در حالات و موقعیت های مختلف به هیچ عنوان دور از ذهن و دور از دسترس نیست ، که به هر حالتی می توان مثال های فراوانی برای آن برشمرد و گفت، واضح است که خیلی از این حالت های تعجبناکی ما قابلیت مطرح شدن ندارند، و صرفن یک حالت گذرای موقتی هستند. صرفن چند ثانیه تعجب است که به جایی هم بر نمی خورد.
البته از نظر بعضی ها بهترین نوع تعجب، تعجبی است که از برخورد با هم جنس انسانی حاصل می شود، دلیل آن هم کاملن واضح و مشخص است که آن ، قدرت و قابلیت طرح و ایجاد مساله برای فکر کردن است بعد از ایجاد این حالت تعجبناکی.
گاهی با دیدن نوع پوشش یک همشهری چنان بهت و حیرتی در شما ایجاد می شود که ساعت ها از غذا خوردن می افتید، یا دیدن بعضی غیرهمشهری هایی که جراحی های خاص روی بدن خود انجام می دهند همراه با تتوهایی که یک جوری ای هستند! کذلک! یا حتی رفتارهایی که هنگام عروسی یا طلاق از افراد سر میزند، مثل آن اوایل مد شدن مهریه های سنگین یا اکنون جشن طلاق!
به هر حال انسان است و شگفتی هایش کثیر، بیشتر از هر موجود دیگری. این ها را که می بینی می بینی بیراه نگفته اند که انسان جهان صغیر است " البته اینجا نگاه مادی به صغارت انسان کردیم که همین ترکیب نگاه معنوی هم دارد ، صرفن گفتم که بدانید، شرحش باشد در متنی دیگر" آدم کار درست می داند که این انسانِ جهان صغیر را نباید هیچ وقت دست کم بگیرد و غافل شود از رفتارهایش. آخر رفتار انسانی چنان بازخوردی دارد که گاهی جهان کبیری را نابود می کند شدید و پرواضح است که با همین قدرت، قابلیت سازندگی نیز دارد شدید.
یکی از این رفتار های سازنده و پیش برنده ی انسانی بعد از انقلاب ۵۷ توسط امام خمینی مطرح شد، که در عمیق ترین سطح خود به صورت کاملن حقیقی و عینی تشخّصش را از مردم وام می گیرد و به نمایش می گذارد. راهپیمایی آخرین جمعه ی ماه رمضان قدرت و قابلیت ایجاد یک حالت تعجبناکی عمیق دارد برای همه ی مردم جهان. حضور مردمی که مرز خاصی برایشان تصور نشده است در حمایت از مردمی ستمدیده که سرزمینشان اشغال شده است و هر روز و هر روز اگر بیننده ی خوبی باشی می توانی در آن سرزمین اشغال شده شاهد باشی رفتارهایی را موجبات تعجبت را ایجاد می کند آن هم با طعم اسفناک کشت و کشتار، با طعم شکنجه و آزار و تجاوز.
تنها شرط و انگیزه ی حضور در راهپیمایی روز قدس در هر نقطه ای از جهان که باشی داشتن روحیه ی انقلابی است. من که آدم های حضور یافته در راهپیمایی های روز قدس سایر نقاط جهان را ندیده ام اما ایرانی هایش را سال هاست که می بینم و یک تقسیم بندی عقلی، تنها این شرط داشتن را، برای حضور ، اثبات می کند عمیق.
اصولن از یک منظر آدم ها چه از نوع ایرانی اش و چه از نوع سایر کشورهای جهانی اش، در یکی از چهار قسم زیر جای می گیرند. و آن چهار قسم این هاست:
۱.مومن انقلابی
۲.مومن غیر انقلابی
۳.غیر مومن انقلابی
۴.غیرمومن غیرانقلابی
گروه اول که در ایران بسیار هستند، انصافن هم همیشه پای کار انقلاب بوده اند، هستند، و به توفیق الهی خواهند بود، کثرالله مثلکم " لبخندی ملیح می زنم" ان شاء الله ، خب حضور این افراد در راهپیمایی روز قدس امری عادی است، هیچ احساس تعجبی هم ایجاد نمی کند.
گروه چهارم هم که حساب و کتابشان با خداست، خب نه مومنند نه انقلابی، مشغول زندگی دنیایی خود هستند از نظر من خیلی بهتر از یکی دیگر از این گروه های موجود در بالا هستند، دقت داشته باشید بفهمید کدام گروه را می گویم البته دقت هم نکنید شدید تابلو هستند این گروه.
اما گروه دوم و سوم ، که هر دوگروه شدید حال تعجبناکی برای آدمی ایجاد می کنند یکی به جهت حضورش و یکی به جهت عدم حضورش، یکی از جنبه مثبت که گروه سوم است و یکی از جنبه ی منفی که گروه دوم است. اینکه فردی مومن باشد یعنی ادعای ایمان داشته باشد اما انقلابی نباشد جای تعجب دارد، گاهی آدم هایی را می بینی که سرشان قسم می خوری منتها روز قدس که می رسد می بینی خواب است شدید. آن وقت آن یکی که به او فُکُلی می گفتی روز قدس آمده و هم قدمت شده است.
این حیرت و حالت تعجبناکی در ایران سال هاست که مشاهده می شود، البته یک وقتی جسارت نشود به افرادی که شامل این گروه می شوند و عنوان غیر مومن برایشان لحاظ شده است، اصولن این تقسیم بندی بر اساس اصل مشاهده صورت گرفته است و بالواقع این گروه دوم است که معنای ایمان را نفهمیده است و صرفن ظاهری ایمانانه دارد و گروه سوم بالواقع مومن اند اما ظاهری غیر از رسم مرسوم انسان های مومن دارند.
به طور کلی این قواعد و تقسیم بندی های بالا در همه ی نقاط جهان ساری و جاری است، چه اینکه آن شهروند به ظاهر مومن اشغالگر فلسطین که در راهپیمایی روز قدس شرکت نمی کند و حتی حس تنفر نسبت به آن دارد، به شد و جد از جرگه ی مومنان خارج است و آن فرد انسان دوست خارج نشین یا داخل نشینی که ادعایی در دینداری ندارد اما حس دفاع از مظلوم خونش را به جوش آورده، و با فهم برائت از ظالم در راهپیمایی روز قدس شرکت می کند، آیت اللهی است قابل بررسی و توجه.

  • علی رسولان

مامانا

پنجشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۵، ۰۴:۳۳ ق.ظ

میای سر سفره میشینی، اونم خسته و کوفته، به هر حال قبلش داشتی یه کاری انجام میدادی حالا یا اون کار با خود بوده یا بی خود، هر چند اصولن خوبه که آدم کار باخود انجام بده نه کار بی خود!
آدم خسته کوفته ی گشنه تشنه که سر سفره میشینه همچین با یه اشتهای خاصی شروع می کنه به غذا خوردنُ به به چهچه کردن راجع به غذا! البته اگه زبونش بچرخه برای تشکر و از اون مدلای نق نقوش نباشه " خدا ما رو جز این نق نقوها قرار مده، اگه هستیم اصلاح بفرما که خیلی زشته، آمِن "
ماجرای بالا یه طرف قضیه سفره است ، که معمولن همه ی اعضای خانواده به جز مامانا رو شامل میشه، اسمشم میذاریم بابانااینا! به نظر من طرف بابانااینا با طرف مامانااینا کلن دو حال و هوای متفاوت داره. احساس من اینه که طرف مامانااینا اصلن هیچ حس اشتهایی ای سر سفره ندارن، یه جورایی حالت خوردندگی تو طرف مامانااینا وجود نداره، نه اینکه همراه نشن با جمع ها ولی بیشتر از این میل به خوردن ، مامانااینا حس شعف خاصی دارن نسبت به اینکه می بینن طرف بابانااینا دارن هنر دستشون رو میل می نمایند. نه اینکه اینجوری بگن چون من پختم پس خوب است نه، یه جور احساس رضایتِ معنوی وجود داره این وسط که همونم باعث میشه اصن مامانا سر سفر میلی به غذا خوردن ندارن، وقتی میگم میل نه اینکه غذا نخورن ها نه، منظورم اینه لذتی که براشون ایجاد میشه از طعم و رنگ و نوع غذا حاصل نمیشه ، بلکه لذتشون ، شوق و شور و حال طرف باباایناست.
این طرف مامانااینا شامل همسرها "خونواده های دونفره " هم میشه ها! اینایی که نوشتم برداشت من بود، مامانا می تونن نظرشون بگن. و ابراز مخالفت و موافقت کنن.

  • علی رسولان

زنده باد قاتل!

پنجشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۵۰ ب.ظ

نفس کشیدن در جهانی که، سردمدارانِ کشورهایش دور هم می نشینند و تصمیم می گیرند که ترازوی عدالت را به دست قاتل بسپارند، بیشتر از آنکه دشوار باشد ننگ است!

اما ننگین تر از این سپردن و این ریاست خون آلود بر حقوق، سیادت جهلی است که بر پیکره ی فهم و عقل بشریت چنبره زده است. وقتی می گویم بشریت، کلیت آدم ها، و فرد فردشان را لحاظ می کنم، آخر نمی توانم قبول کنم، رؤسای ملتی درکشان از یک رژیم غاصب و بی رحم آنقدر سطحی و مهرآلود باشد اما مردمان آن ملت درکی صحیح و درست از عمق فاجعه ی پیش آمده داشته باشند! به هر حال هیچ اعتراضی به این رخداد خود حکایت از جهانی خواب آلود و نافهم دارد!

به هر حال انتظار اعتراض دور از واقع است از مردمی که بی خبرند! قاصر یا مقصر بودنشان اهمیتی ندارد! مهم این است که بی خبرند، مهم این است فهمشان دوتاست با تو! مهم این است که او آنگونه که تو به ماجرا نگاه می کنی نگاه نمی کند! و این تفاوت نگاه است که زجر آورستُ خطرناک!

در جهانی که سیاستمدارانش کورندُ کودک های کشته شده را نمی بینند، آمار کشته شدگان را نمی بینند، مظلومیت و ستمِ ظالم را نمی بینند انتظاری از عامه ی مردم نمی توان داشت! به هر حال قدرت تاثیرگذاری خواص بر عوام در هر مدیومی غیرقابل انکار است، خواه در مدیوم یک کشور و خواه در مدیومی جهانی!

راست است اما ناراحت کننده، ننوشتن هم روا نیست، چه می توان کرد باید نوشتُ نوشت به امید تاثیری خرد یا کلان! باید نوشت که با انتخاب رژیم صهیونیستی این درنده ی حیوان صفتِ کودکش بر ریاست کمیته حقوق بشر، شرافتِ جهان، در شدیدترین حالت خودش زیر سوال رفته، آنقدر که دیگر هیچ باوری نسبت به این ترکیب مضحک برایم نمانده است، ترکیبی ننگین که نطفه اش را توحش غرب منعقد کرد، توحشی که ارمغانش جنگ بین ملت ها بود! و ثمره اش شد بدترکیبی به نام سازمان ملل متحد!

  • علی رسولان

ای هیچ ز بهر هیچ بر هیچ مپیچ

يكشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۴۸ ب.ظ

یک تب و لرز ساده

دنیا را می کشد

من که TV باز نیستم اصولن، الان نشستم دارم دکتر قریب رو می بینم "نشستم که چ عرض کنم دراز کشیدم "  دکتر قریب داره میده، اون صحنه اش که همه دارن می دون برا کمک که از مرداب زن بیچاره رو در بیارن، من در حال لرز: اگه این همه آدم موقع گرفتاری دنبال کمک بودن اینطور نمی شد، ما همش دنبال دیدن بدبختی مردمیم

صحنه مرگ مادر و بچه هم گریه دار بود

چرا مرگ موش ارزونِ

ولی غذا گرون

  • علی رسولان

گلایه

يكشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۵، ۰۷:۴۳ ب.ظ
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
  • علی رسولان

بین التعطیلین

شنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۴۹ ق.ظ

روزهای غیر تعطیل کلیّت آدم ها در تمام دنیا مشغول به کارهای روزمره خودشون هستن، دقیقن همون کاری که در طول روزهای سال انجام میدن، حالا یکی درس می خونه، یکی متناسب با شغلش یه وظیفه ای به عهده داره و اون رو انجام میده، یکی هم یه ورزش خاصی انجام میده ، بذارید اینجوری بگم که بهتر جا بیفته ، دقیقن روی صحبت من با اون دسته از افرادی هستش که روزهای تعطیل و غیر تعطیلشون با هم فرق داره، اصلن هم با آدم های همه روزه یه جوری،همه روزه یه کار انجام ده، همه روزه یه روال دار، کار ندارم! پس آهای اونایی که این مدلی هستین بی خود وقت نذارین برای خوندن این مطلب چون به دردتون نمی خوره، اگه هم روالتون این بوده که تو این تایم بیاید و اینجا رو بخونین ببخشید دیگه ، عذرخواه شدید

این مسأله یه طرف دیگه هم داره اونم اینه که اصولن روزهای تعطیل دو مدلی هستن یه مدلش روز جمعه است که قربونش برم خیلی خوبه و خیلی دوسش دارم ،یه مدلشم مناسبتیِ ، انواع مناسبت ها هم خدا رو شکر ما داریم از مذهبی بگیر تا ملی، تا فردی و اجتماعی ، اصن تو همه ی کشورها این مدلیِ ، کمتر بیشتر داره ولی همه دارن " این وسط آدم جونش میره واسه این تعطیلی های منطقه ای مثلن تو مشهد روز تولد امام رضا علیه السلام روز تعطیلی هستش ولی جاهای دیگه نه، یا همین آلودگی هوا تو تهران یا برف و بوران تو مناطق شمالغربی و گرد و غبار تو جنوب غربی ، " بعد از این تقسیم بندی باید بگم که با تعطیلی روزهای جمعه هم کار ندارم " روزهای جمعه بگیرید بخوابید حالش رو ببرید، خستگی تون در بره، عیدی یه هفته زحمت کشیدنتونه" الان سر در گم که نیستین؟ چون با توجه به این همه شرح و تفصیل، نگفته پیداست که می خوام درباره تعطیلی های مناسبتی حرف بزنم!

تعطیلی های مناسبتی خیلی خوبن! مخصوصن اگه شنبه باشن یا چهارشنبه، بقیه ی روزهای هفته هم خوبن، دوسشون دارم شدید! این دوست داشتن شدید، و مدل شنبه چهارشنبه ای واسه مسافرت رفتن خوبه، خیلی هم حال میده، نوش جون هر کی که دست خانواده اش رو گرفت و رفت مسافرت! چون مسافرت خیلی خوبه مخصوصن که هر دفعه یه جایی بری! نه که هر دفعه یه جایی بری!

البته تعطیلی های مناسبتی همیشه برای مسافرت رفتن خوب نیستن، یعنی از لحاظ اخلاقی درست نیست " باید به این فکر کنیم که دلیل این تعطیل شدن یه روز کاری چی هستش؟ " ، اگه مسافرتم رفتیم باید حقش رو ادا کنیم تو اون شهری که میریم ، البته ممکنه یه جایی بریم که قابلیت حق ادا کردن اون روز رو نداشته باشه! مثلن اگه تعطیلی باحال بهمن ماه باشه و ما بیست و دو بهمن میریم مسافرت خوبه که همراه مردم اون شهر تو راهپیمایی شرکت کنیم! خیلی هم خوبِ، اتفاقن تجربه ی جدیدی هم هستش! آشنا شدن با سایر مدل های برگزاری جشن پیروزی انقلاب تو شهرهای دیگه! چه طوری بگم اصولن آدم نباید بی خیالِ محتوای تعطیلی هایِ مناسبتی باشه، حالا به هر نحوی که شد باید یه کار درست و درمون انجام بده! دقیقن این عمل درست و درمون در مورد تعطیلی هایِ مناسبتی شرکت کردنیِ، مثل عزاداریِ روز عاشورا، رحلت امام، و همون بیست و دو بهمن ، که تعدادشون هم خیلی کمِ

اما اکثر این تعطیل هایِ مناسبتی شرکت کردنی نیستن، و حالت یادآوری دارن! صرفن تذکری هستن برای فراموش نکردشون! البته این حالت یادآوری تو همه ی تعطیلی ها هست ها! منتهی تو غیرشرکت کردنی ها ظهور و بروزش بیشترِ، مث روز پونزده خرداد هر سال، یا دوزادهم فروردین، مث نمیه شعبان، عید غدیر و قربان!

کار خوب و مثبت ما تو این روزها دقیقن خوابیدن نیست! یعنی ته نامردیِ که مث روزهای جمعه فقط بخوابیم! و حتی یه متن ساده یا یه کتاب کوتاه ، یا حتی یه تحقیق مختصری راجع به اون مناسبت نداشته باشیم! به هر حال منطقیش اینه که این روز رو تعطیل نکردن برای خوابیدن و استراحت کردن و صرفن مسافرت رفتن! خیلی ساده میشه یه سرچ ساده تر انجام داد و یه کتابی دانلود کرد و خوند یا رفت سراغ سایت های معتبر و کلی مطلب خوب خوند! لب حرفم اینه که بی تفاوت رد شدن از این روزهایِ تعطیلیِ مناسبتی ته بداخلاقیِ اجتماعیِ ، اینکه آدم نسبت به محتوای کشورش بی تفاوت باشه و بدون هیچ توجه خاصی  از کنار حوادث تاریخی سیاسی اجتماعی مذهبی اش رد بشه، یه جورایی همچین بویِ نامناسبی میده!

به نظرم مطلب خوندن درباره پونزده خرداد می تونه شروع خوبی باشه، انصافش اینطوریِ که درباره مناسبت های مذهبی حالِ اطلاعاتیمون خیلی بهتره نسبت به مناسبت های تاریخی، مخصوصن از نوع معاصرش! اینم یه سایت خوب برای مطالعه برای اونایی که همیشه بهانه میارن! چون اهلش که باشی پیدا می کنی اونی رو که می خوای لازم به لینکیدنم نیست!

+سایت پانزده خرداد

  • علی رسولان

کامنت خصوصی

شنبه, ۸ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۰۸ ق.ظ

کامنت بر دو گونه می باشد، کامنت خصوصی و کامنت عمومی. بعضی از وبلاگیون کامنتشان آزاد است و بدون تایید نمایش داده می شود، که اینگونه افراد بسیار اندکند، خب درستش هم همین است چون جنبه بعضی مخاطبان و اصولن ماها کم است هر حرفی را هر جایی می زنیم 

بعضی ها هم، همان اکثرن را می گویم، بعد از کامنت گذاشتن بلاگشان برایتان می نویسند نظر شما پس از تائید به نمایش در می آید.

این می شود وضع و اوضاع کامنتیات عمومی که زیاد هم حرف و حدیثی ندارد روزگارش اما از عمومی که بگذریم خصوصی جلوه نمایی می کند! کامنت خصوصی را می گویم. خب انصاف داشته باشیم می گوییم لازم است باشد بعضی حرف ها را عمومی نمی شود زد، بعضی گیرها! بعضی ایرادها! نقدها! خوشآمدها! این ابراز حس خصوصی اتفاقن خیلی هم خوب است در شکل گیری روابط مجازی یک جورهایی مث پچ پچ کردن دو رفیق جون جونی می ماند ،  این پچ پچ کردن خوب است چون شما در گوش رفیقتان و رفیقتان در گوش شما حرف می زند پل ارتباطیتان جور است، زیادی اش هم البته خوب نیست این پچ پچ حتی در شرایط تساوی و دوست داشتن چه برسد به اینکه

این وسط حالا یکی هی پچ پچ کند، قابلیت پچ پچیّت هم نداشته باشد ، مثل اینکه آدرس نداشته باشد بعدتر و بدتر اینکه هی سوال بپرسد تو هم سوالش را نفهمی تازه بفهمی به کجا بفرستی چگونه پاسخگویش باشی واقعن چه می توان گفت آیا؟ 

بعدترش انصافن کامنت خصوصی ندهید، هر چه می خواهید بگویید عمومی بگویید، باور بفرمایید سخت ترین نقدها و اشکال هایتان را از صمیم جان دوست میدارم! 

  • علی رسولان