سیر عشق
قبل از هر حرفی باید بگم که حتما این کتاب رو بخونید اما
سیر عشقی رو نمی تونم به عنوان کتابی که سرگرم کننده باشه معرفی کنم، نه هیجان برانگیزه، نه گره داره، حتی نمی تونم بگم که رمان بوده! دقیقا باید بگم که از این قالب استفاده شده تا به مخاطب حرف هایی زده بشه که به فکر فرو بره! حرف های درباره ی کیفیت عشق و نحوه ی عاشقی
کتاب با روایتی جذاب از عاشق شدن در دوران نوجوانی یا حتی پیش ترش کودکی شروع میشه، یه جورایی آدم حس می کنه خیلی باید کتاب شیرینی باشه با این شروع جذاب و هیجان انگیز اما به مرور که جلوتر می ریم اصلا توقعی که براتون ایجاد شده برآورده نمیشه، حتی می تونم بگم نحوه ی آشنایی ربیع و کرستن هم خیلی دوست داشتنی و دل انگیز بود اما بعد از ازدواج تذکرات آئیین نامه ای، نوشته های وسط داستان از زبان نویسنده واقعا رومخی میشه، نهایت خلاقیت نویسنده رو میشه تو این موارد بررسی کرد، بچه ی اول به دنیا اومد، چند صفحه بعد بچه ی دوم به دنیا اومد، کاملا مشخصه که نویسنده اصلا دنبال نوشتن داستان نیست، اصلا هم نمی خواد حرفاش رو تو لایه ی دوم متن بزنه، خیلی صریح وارد چالش های زندگی زناشویی میشه، درگیری ها، توقعات، مشکلات، موانع و اختلافاتی که وجود داره و پیش میاد " که من شخصا اصلا به کتاب های این مدلی علاقه ای ندارم، هنوزم میگم خوندن این کتاب مفیده ولی اینکه به اسم رمان سراغش بیاین به هیچ وجه توصیه نمیشه"
سیر عشقی یه کتاب خیلی جدی در باب مشکلات زوج های روزگار ما هستش، با همه ی تفاوت های فرهنگی که در سراسر دنیا وجود داره ولی به زعم من نویسنده تلاش کرده در باب کلیات موانع و دغدغه های زناشویی رو مطرح کنه، البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست که به نظر من الن دوباتن با نوشتن این کتاب سعی کرده زوج ها رو از جدا شدن از همدیگه نهی کنه و یه جورایی اختلاف ها را قابل حل بدونه، تا اونجا که حتی خیانت رو با نگاهی مدرن بررسی می کنه، و خیانت رو نه به عنوان تهدیدی برای عشق و ادامه ی زندگی مشترک که بازتابی از مشکلاتی که در مسیر عاشقی وجود داره معرفی می کنه، و به تعبیری تدبیر و قدرت مخفی کردن خیانت رو مساوی با شجاعت در بیان عشق می دونه و هر دو رو لازمه ی حیات عاشقانه
تفسیر و نگاه دوباتن از عشق، نگاهی کاملا مدرن و مناسب با اقتضائات زندگی انسان امروزیه، که او رو از درگیر شدن با عذاب وجدان مخصوصا در زمینه ی رابطه ی از ازدواج دور می کنه، البته هیچ وقت تائیدش نمی کنه ولی کاملا مشهوده که دنبال یک نرمالیزاسیون در این زمینه هست دقیقا اونجا که میگه عشق با تملک متفاوته، از بچگی ما رو از تملک و تصاحب دور می کنه و بزرگسالان ما رو تشویق می کنن که اسباب بازیمون رو در اختیار دیگران قرار بدیم ولی چطور میشه که انسان بالغ خودش اینکارو نسبت به معشوق و هسمرش انجام نمیده و ناراحت میشه که با کس دیگه ای وارد رابطه بشه
سیر عشقی توقع شما رو از عشق با اون شدت فرهادی و مجنونی در حد لذت بردن از یک گل که عمر کوتاهی داره تنزل میده و شما رو به آرامش در یک زیست طبیعی، معمولی و معقول رهنمون می کنه، سیری که به زعم نویسنده با واقعیت موجود و آنچه در زندگی های زناشویی و ازدواج رخ میده تطابق داره و صدق می کنه
از عجایب خوندن این کتاب اینه که خواننده رو مجاب می کنه از نرسیدن مجنون به لیلی یا فرهاد به شیرین خوشحال باشه، این مساله عدم وصال به معشوق می تونه در باب زندگی شخصی افراد هم باشه، چون نویسنده معتقده ته همه ی روابط نفرته، و جذاب ماجرا اونجاست که ربیع لارن رو نه به خاطر خوبی های کرستن که به خاطر دوست داشتن بیش از حد لارن و اینکه از سیر عشق و انتهای قضیه اش مطلعه ترک می کنه و به زندگی معمولی و مسالمت آمیز با کرستن ادامه میده
نکته
من کتاب رو از روی فایل پی دی اف خوندم، اشکالات زیاد ویرایشی به همراه کلی غلط املایی داشت که قابل اغماض نبود، امیدوارم تو نسخه ی چاپیش این اشکالات نبوده باشه
پ.ن
دارم فکر می کنم که چقدر محتوای این کتاب با محتوای ملت عشق در تعارضه، اونجا یه زن متاهل چهل ساله و سرخورده از زندگی خانوادگیش عاشق مرد دیگه ای میشه و ترکش می کنه اینجا مردی سی و خورده ای ساله دچار همون بحران میشه و به گونه ای دیگه باهاش برخورد میشه
اونجا با عشق با تعریف کلاسیکش طرف هستیم و اینجا با عشق با تعریف مدرنش
البته دوباتن حکم کلی صادر نکرده، خیلی جاها سعی کرده جمع آوری کنه اقوال مختلف رو