علی رسولان

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۶۶/۰۲/۲۱
    i
  • ۹۴/۰۲/۱۲
    ۱۳
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

تَضاد لازم ۲

چهارشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۷، ۰۷:۰۵ ب.ظ

حالا فک کن، دنیا اونطوری که من دوست ندارم  نباشه و خب می دونیمم که نیست! یه سوال پیچیده پیش میاد؟ کی دوس داره که اون آدمی باشه که همه ی تف و لعنتا نثارش میشه، یعنی همون شر مطلق؟ همون شری که اگه نباشه خوبی، خودش رو نشون نمیده؟  

بذار راحت تر بگم ، کی دوس داره اون آواره ی کوچ و خیابونا باشه، اون بی سرپناه یه لا قبا! که اونوقت مفهوم پناه داشتن معنی پیدا کنه؟ کی دوس داره متولد اون کشور جنگ زده و بدبخت باشه تا امنیت و آرامش داشتن معنی پیدا کنه؟ " این روزا خیلیا استوری میذارن چرا من باید تو ایران به دنیا می یومدم، احتمالا اینا جاهای سخت دنیا رو ندیدن، و دقیقا منظورشون اینه چرا تو جاهای خوشگل دنیا، دقیقا اونی که تو عکسای اینستاگرام می بینن به دنیا نیومدن، صحبت از قصه ی غصه دار این جماعت باشه برای بعد! "

کی حاضره گرسنه باشه که سیری معنی پیدا کنه؟ کی حاضره فقیر باشه که کسی مالی بهش ببخشه و اسم اون فرد مهربون بشه بخشنده؟ 

اصلا تو این دنیا با این همه مدعی آدم بودن کسی پیدا میشه که خریدار بدبختی و ضعف و حقارت و تو سری خوردن باشه؟ واقعا همه ی ما صبح تا شب نمی دویم که بهترین باشیم؟ تا حالا دیدید کسی دنبال بدترین باشه؟ نمی دونم می دونین یا نمی دونین ولی هیچ آدمی رو نمی تونین پیدا کنین که بگه مسیری که من دارم میرم مسیر نادرست و بد! همه ی آدم ها میگن اون مسیر، راه و کاری که من انجام میدم بهترین راه و مسیر هستش، اونوقت هستش که هیچ کس دنبال نداری و فلاکت نیست! هیچ کس میل به سختی و دشواری نداره، همه دنبال داشتن و جمع کردنن، همه همه ی خوبی ها رو برای خودشون می خوان، اتفاقا همه می خوان که اون نفر اول هم باشن که بقیه زیر دستشون باشن، اصلا این حال و هوای فرعونی عجیب با گوشت و خون آدما عجین شده. دقیقا هم سوال همین جاست، دقیقا و به طور کلی چند نفر تو دنیا هستن  که از این صفت خودخواهی و منّیت فارغ باشن. و فارغ از این توانایی و پتانسل دست یافتن بهش رو دارن یا ندارن، واقعا چند نفر هستن که میل به این اول شدن رو نداشته باشن؟ 

 

پ.ن 

همین جوری به نظرم رسید که شاید به خاطر همین باشه که امام حسین واقعا برای همه ی عالم و آدمی که شناختنش خاص. اینه که یه اون حد از شعور و آگاهی رسیده باشی که چیزی که تو چشم همه بد هستش رو خوب بببنی. نثار کردن همه ی هستی، برادر، فرزند، دوست ، همسر ، خواهر! 

  • علی رسولان

تضاد لازم

چهارشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۷، ۰۶:۳۵ ب.ظ

فک کن صبح که از خواب پاشدی، همه ی مشکلاتت حل شده باشه! همه جنگ ها تموم شده باشه، همه ی اختلافا حل شده باشه. همه ی مریضی ها درمون شده باشه. از رنگی که بدت می یومد دیگه بدت نمیاد، از غذایی که متنفر بودی دیگه متنفر نیستی. حتی فکر کن با اونایی که حال نمی کردی هم داری حال می کنی. 

فک کن صبح که پاشدی از خواب، تهران و گیلان، سرخس و طبس، قشم و فشم، هیچ فرقی با هم نداشته باشن، اصلا فک کن هر عکسی که می بینی و هر حسی که داری همه اش شبیه هم باشه.

همه ی خواننده ها مثل هم بخونن، همه پرنده ها مثل هم راه برن، همه ی حیوانات یه شکل باشن، اصلا فک کن همه ی آدم روی زمین زیباترین و تو دل برو ترین قیافه رو داشته باشن! نه سپیدی باشه نه سیاهی، نه زردپوستی باشه نه سرخپوستی! 

فک کن نه پیری باشه نه جوونی! نه زنی نه مردی! همه ی طراحی ها مثل هم باشن! اصلا فک کن فردا صبح همه ی آدمای روی زمین بخندن و شاد باشن! هیچ کس هیچ غم و غصه ای نداشته باشه! 

همه ی آدم ها از یه متن و یه کتاب خوششون بیاد. همه یه فیلم رو نگاه کنن، همه یه جور لباس بپوشن و فکر کنن! 

می دونین از من که بپرسن بگن با این اوضاع میونه ات چطوره، میگم بد!!! ، آره درسته که تو هم چین دنیایی هیچ گرسنه ای وجود نداره، هیچ جنگ زده و آواره ای وجود نداره، هیچ بی پناهی از سردی هوا نمی میره، و همه خوب و خوش و سرحال هستن، ولی من اصلا و هیچ مدلی نمی تونم با این دنیای کسالت آور کنار بیام. این دنیای یکنواخت و مزخرف و یه شکل. 

به نظر من خدا به انسان وعده ی بهشت نداده، بلکه بهشت رو روزی که بهش قدرت اختیار و انتخاب رو داد و روزی که آدم رو فرستاد به این زمین پر تناقض و متضاد دقیقا بهشت رو بهش تقدیم کرد. بهشت درک لذت خوبی هاست به واسطه ی شناخت بدی ها! 

  • علی رسولان

سقا

دوشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۷، ۰۸:۴۵ ب.ظ

  • علی رسولان

1984

پنجشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۷، ۰۷:۳۹ ب.ظ

📚 ‌‌‌
#1984
#georgeorwell 
#bookstagram
#جرج_اورول  #۱۹۸۴
۱
یه کتاب تو مخی، تا اینجای کار، به نظرم همون قلعه ی حیوانات آموزنده تر بودش و اینجا فقط یه سری توضیحات و شخصیت پردازی های بیهوده است که تاکید می کنه روی رفتار گروه ها و احزاب یا انقلاب ها و حاکمیت هایی که شکل می گیرن و به مرور زمان از شخصیت حقیقی اشون فاصله می گیرن. 
واقعا دوستش ندارم و می خونم صرفا که تموم بشه، هیچ مساله سازی خاصی صورت نمی گیره، صرفا یه روایت مزخرف حتی اونجایی که وینستون شروع می کنه به نوشتن کتابش هم نمی تونه انگیزه ای ایجاد کنه برای خواننده و ایجاد یک حالت ابهام یا علامت سوال! 
۱۳۹۷۰۶۰۱_۱۷۲۲
خب خب، می بینم که تموم شدی. اونم چه تموم شدنی الان نظرم کاملا با متن بالای این تاریخ متفاوت. به نظرم ارزش خوندن رو داره. می تونم بگم اون شدت از سیاهی یا اصطلاحات عجیب و غریب و پیچیده و گیج کننده شاید عامدانه بوده تا خواننده تو عمق سیاهی غرق بشه و درکش کنه. 
اسمیت و جولیا هم واقعا قربانی های جذابی بودن، تو دوجای کتاب هم یه جا به طور مستقیم و یه جای به طور غیرمستقیم اسم ایران اومده، البته که خوندن این بخش از کتاب، باعث میشه پی ببرید چه نگاهی به  کشورهایی مثل ایران تو جهان اونموقع وجود داشته، و اینکه واقعا امروز هم هست یا نیست؟ و چه فرق هایی کلا جهان امروز با گذشته ای که یه عده ای پی ریزیش می کردن داره. 
یکی از نکاتی که میشه بهش اشاره کرد این هستش که تو کل کتاب و همه ی شخصیت ها اعتقادی به خدا که نماد دینداری هستش ندارن، صرفا مباحث حول محور نظام های غیردینی شکل می گیره! شاید خالی از لطف نباشه که به این موضوع اشاره کنم اینکه میگن انقلاب ۱۹۷۹ میلادی تو کشور ما یکی از عجایب بوده و خیلی از محاسبات جهانی در زمینه های مختلف تغییر داده سخن گزافی نیست! اصولا یه زمانی تو مباحث علوم انسانی جهان امروز رو جهان بدون مدیریت دینی تصور می کردن. البته بگم ها با توجه به این کتاب اصلا ایران جز جهان محسوب نمیشه، اگه بخونینش متوجه میشین و خیلی براتون تعجب آور خواهد بود، و اینکه به هر حال امروز ایران حداقل به عنوان یه قطب " حالا به زعم اون ها مخالف " محسوب میشه و اینم خودش یه نکته ای هستش
البته تر که خب خیلی ها هم می تونن این کتاب رو بخونن و خیلی جاهاش رو برگردونن به شیوه های مدیریتی الان کشور و اشکالاتی که بعد از انقلاب، به هر دلیلی، خیانت یا جهالت به وجود اومده. اینم خب یه برداشتی ولی کلی تر که خونده بشه و درک بشه شامل همه ی حاکمیت ها، کشورها تو سراسر دنیا میشه، 

اتفافا یکی از نکته های مجهول قضیه همین جاست، که نویسنده طرح خاصی رو ارائه نمیده برای حکومت داری، حتی شخصیت اول داستان که دغدغه ی حقیقت محور داره ، اونجایی که براین دعوتش می کنه برای گروه برادری و ازش سوال می کنه که حاضره به خاطر گروه اسید تو صورت بچه بریزه، اسمیت این رو می پذیره و حتی اونجایی که می پرسه حاضره به خاطر گروه جولیا رو ترک کنه، بازم با تردید و دیر جواب میده و مخالف می کنه، از این شاهد مثال ها میشه اینجوری برداشت کرد که اورول داره به طور ضمنی اعتراف می کنه همینی که هست، هست، حتی  وقتی نظام های گذشته روبررسی می کنه ، طبقات حاکم، متوسط و فقیر! جا به جایی قدرت در هر عصری از حجر تا قرن بیستم. 
به طور کلی می تونم بگم از یه جایی به بعد خواننده با فضای کتاب ارتباط بیشتری برقرار می کنه، دیگه اصطلاحات عجیب و قریب اذیت کننده نیست، باهاشون ارتباط برقرار می کنه.
اولش پیشنهاد کردم ارزش خوندن نداره، الان میگم داره.

۱۳۹۷۰۶۰۸_۱۹۰۱


#علی_رسولان
#کتاب_بخوانیم

  • علی رسولان

برادران کارامازوف

جمعه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۷، ۰۹:۴۱ ب.ظ

📚

#برادران_کارامازوف 

#داستایفسکی 
#صالح_حسینی 
#علی_رسولان 
#братьякарамазовы 
#thebrotherskaramazov 
#федормихайлович
#fyodordostoyevsky 
#alirasolan
#bookstagram
می تونم بگم یه کتاب با گیرایی زیاد برای خونده شدن! جذاب و دوست داشتنی، البته زمان زیادی طول کشیده که بخونمش، هم تقصیر مسافرت، فکر می کردم اونجا تمومش کنم ولی خیلی کم خونده شد، بعدشم جام جهانی فوتبال! و البته زمانی کمی که به هر حال هست و گریزی هم ازش نیست! البته تر قشنگ روزی دو ساعت اختصاص میدادم هر شب خوب بود و تا حالا ده بار تموم شده بود ولی خب بعضی شبا واقعا خسته هستم و مخم نمی کشه اصلا!  همه ی موارد بالا ربطی نداره که تقصیر رو بندازیم گردن کتاب، اتفاقا تو این همه پیچ و تاب اینکه همیشه بهش فکر کنی و دوست داشته باشی برای آروم شدن بری سراغش می تونه بهترین حسنش باشه! برادران کارامازوف هر سه تاشون عجیبن! همونطور که خود داستایفسکی اول کتاب میگه نمی دونه چرا آلیوشا میشه قهرمان داستان ولی منم همین حس رو بهش داشتم در عین جذاب بودن هر سه تا برادر! دیمیتری و ایوان.
فئودور پائولوویچ هم که دیگه نگو یه موجود عجیبی هستش شدید! 
۱۳۹۷۰۴۱۵_۱۳۴۰

بخش دوم تموم شد، وارد بخش سوم شدم، واقعا شرح حال افکار و عقاید پدرزوسیما از زبان آلیوشا فوق العاده و خواندنی بود! حیف هستش که همه این قسمت از کتاب رو نخونن " کتاب ششم صص ۳۹۷_۴۵۶" 
می تونم بگم با خوندن این بخش حس می کنین پای منبر نشستین البته اینبار آخوندش حجت الاسلام داستایفسکی هستش، و نزدیکی افکار دینی مسیحی و اسلامی حتی میشه گفت  مسائل اجتماعی الان ایران و اونموقع روسیه! البته تر که قبل از این افکار ایوان راجع به دین و مسیحیت بررسی از زبان خودش بیان شده که اینم الان طرفدارنی داره و بعدترش روابط عاشقانه پدر و سه پسر با دوشیزگان داستان هم جذاب و قابل پیگیری می باشد و انگیزه دهنده
۱۳۹۷۰۴۲۲_۱۷۵۷

بالاخره تموم شد! 😥😀 باید بگم که این بالاخره تموم شد نه از روی اینکه رمان کسل کننده ای بود نه،(هر چند که این اواخرش کمی این مدلی شد) درگیری هایی که این چند وقت داشتم، کم حوصلگی باعث شد تموم شدنش طول بکشه! تی می تونم بگم اگه کتاب دیگه ای بود و جذابیت نویسندگی داستایفسکی رو نداشت اصلا تمومش نمی کردم، ولی انصافا می تونم بگم باهاش زندگی کردم و گاهی اوقات تو خواب هم می دیدمش!چقدرم آمریکاستیز هستش داستایفسکی و روسیه دوست! دقیقا این حسش تو قماربازم بود. 
چی میشه گفت:داستان عشق کاتیا و گروشنکا نسبت به ایوان هم خیلی جذاب بود مخصوصا آخرین دیدارشون که حتما استوری میذارم الان
۱۳۹۷۰۵۲۳_۱۹:۳۳

 

  • علی رسولان

داستان دو شهر

دوشنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۰۱ ب.ظ

 

📚
#چارلز_دیکنز 
#علی_رسولان 
#داستان_دو_شهر 
#ابراهیم_یونسی
#charles_dickens 
#ali_rasolan 
#a_tale_of_two_cities 
کتاب قبلی رو رها کردم به حال خودش، خسته ام کرد خب، این رو برداشتم بخونم، خیلی سریع دارم پیش می برم، کتاب خوب باشه اینجوریه دیگه، انگیزه میده برای خوندن! شروع خوب، ایجاد سوال های مختلف، شخصیت سازی، و ترجمه ی به نظرم خوب. خب دیگه برم ادامه اش رو بخونم ببینم این کالسکه به کجا میرسه.
#۲ 
لوسی ، دکتر مانت ، چارلز دارنی، لوری همه یه طرف ، سیدنی کارتن یه طرف دیگه ، یه حسی بهم میگه همه ی کتاب به این شخص برمی گرده ، اینکه چقدر این حسم درست باشه رو نمی دونم ، از این آدم های این مدلی خوشم میاد ، البته شغال بودنش رو نمی پسندم ولی خب اقتضای سبک زندگیشه دیگه ، سیدنی کارتن از لحاظ شخصیتی منو یاد آلکسی ایوانوویچ ( قمارباز ) می ندازه ، با کمی نقش کمتر تو این کتاب ، یه روایت ساده از آدمی این مدلی ، پریش حالِ پریش منظر پریش مسلک، می دونم قربانی میشه فقط می خونم که ببینم چطوری

فصل دهم از کتاب سوم، ماهیت سایه. 
واقعا شگفت زده شدم، یعنی سوالی که همیشه تو ذهنم بود، و یه جورایی فراموشش کرده بودم، مث پتک خورد تو سرم! دکتر مانت تو زندان باسیل عجب نامه ای نوشته بود علیه چارلز دارنی به عنوان آخرین نسل بازمانده از خانواده ای سلطنتی و شرور. 
البته پیدا شدن سر و کله برادر  میس پراس ، بادسار ، سیدنی کارتن و هم نشینی چهارنفره اشون با جری و لوری هم خیلی جالبناک بود، از اون صحنه های فوق العاده دوست داشتنی تو فصل قبلیش بود، به هر حال آخرای کتاب هستش و جذابیتش داره زیاااد میشه، این اواخرش از کتاب بیشتر خوشم اومد (۶ خرداد ۹۷ ساعت ۰۲:۴۲)

از همون شبی که سیدنی کارتن با لوسی صحبت کرد فهمیدم شخصیتش عجیب و اثرش بیشتر از همه است ( #۲ اینجا بهش اشاره کردم ، استعداد دیگه دست خودم نیست ) واقعا هم گل کاشت، چی میشه گفت راجع به همچین شخصیت هایی، عاشقی بی نظیر ، یه فدایی به تمام معنا، اسیر شده در سحر دختری با موهای زرین به نام لوسی 
درباره این چهره ی سیاهی که از انقلاب فرانسه و زیبا نشون دادن انگلیس ارائه شده هم نظری ندارم ، چون نخوندم راجع بهش ولی خب انگلیسی ها اصولا غیرقابل اعتمادند. 
داستان دوشهر کتاب جذابی هستش حدود ۷۰% مخصوصا آخراش و باید حواستون حسابی به کتاب باشه تا شخصیت ها رو فراموش نکنین یا سریع یادتون بیاد ، خب خودم اصولا با این موضوع مشکلی ندارم و شخصیت ها تو ذهنم می مونن ( ۶ خرداد ۴:۴۵ )

 

  • علی رسولان

شیرین تر

سه شنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۷، ۱۰:۱۵ ب.ظ

  • علی رسولان