علی رسولان

  • ۰۰/۰۶/۲۰
    مه
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۶۶/۰۲/۲۱
    i
  • ۹۴/۰۲/۱۲
    ۱۳
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

خانواده مجازی من

جمعه, ۷ فروردين ۱۳۹۴، ۰۲:۱۴ ب.ظ

هر کسی که کامپیوتر داشته باشه حتمن به اینترنت هم متصل میشه دیر یا زود ! به اینترنت که متصل بشی دیگه متعلق به خودت نیستی. خواه ناخواه با وجود انواع کرم ها ، ویروس ها ، تروجان ها ، نرم افزارها و انواع سیستم های مختلف جاسوسی بیشتر از اون چیزی که فکرش رو بکنی متصل شدی (یادش به خیر اون صدای ویز دیز قققق  دی دی دی دی دایال آپ، اگه شبیه نبود بذارید به حساب اینکه خیلی وقتِ نشنیدمش بالاخره پیری و هزار تا درد) و این اتصال دروازه ی ورود شماست به دنیایی جدید.

دنیایی که هر چی از زمان تولدش میگذره گسترده تر ، پیچیده تر و البته جذاب تر میشه. جهان www. داره تبدیل میشه به جهانی بزرگتر از جهانی که توش متولد شده و اینجاست که بعد از قرن ها تازه می فهمی این جمله فخر رازی پر بیراه هم نبوده که ممکنِ جزء بزرگتر از کل باشه! گستردگی این شبکه داره به حدی میرسه که دیگه نمی تونی بهش بگی world wide web!

شبکه عنکبوتی ، جستجوگر خودش رو ناکام نمیذاره و در نهایت دقت فرد رو به منبع اصلی واژه ی مورد نظرش می رسونه! این دقت تا اونجا پیش میره که اگه شخص مورد نظر تو ایران باشه با جستجو کلمه الف با نتایج متفاوتی نسبت به شخص مورد نظر تو آمریکا رو به رو میشه، حالا اگه خوشبینانه به قضیه نگاه کنیم این رو میذاریم به پای دقت نظر موتورهای جستجوگر و اگه بدبینانه با این قضیه برخورد کنیم اینطور به نظر میرسه که یکی اون بالا نشسته و داره ما رو به سمت هدف خاص خودش سوق میده! اینجاست که اگر افراد یه کم حواست پرتی کنن به راحتی یه طعمه چرب و نرم برای عنکبوت این شبکه خواهند بود.

به محض ثبت نام در یکی از بلاگ ها، مسنجر ها و شبکه های اجتماعی start یک زندگی جدید با art ی سحرانه شما رو محو جمالش می کنه اینجاست که باید گفت happy birthday to you.

تولدتون مبارک. خیابان این فضا به وسعت تک تک مردم کره آبی پهنِ ، کافیِ وارد این خیابون بشید و هر گوشه ای از اون که خواستید یک home بسازید ، از همه بهتر اینه که همه می تونن اینجا با کمترین مقدار هزینه اینترنت بالا نشین باشن، انگار اینجا دیگه خبری از جهان سوم و اول و دوم! نیست، دیگه جنوب شهر و شمال شهر سرش نمیشه، همه اینجا بالانشین هستن، به شرط جاری بودن مفهومی به نام update در طول حیات مجازی. این update بودن زیاد کار سختی نیست، فقط بدون توجه به اینکه چه اتفاقی قرار برای شما و خونه اتون بیفته باید اون رو جایی بسازید که بیشترین همه حضور داره ، تا امروز که من هستم و شما، به نظر میرسه هر چن سال یه بار نیاز به خونه سازی با پنجره های update ضروری هست البته انگار این خونه سازی تو جاهایی مثل مسنجرها زودتر رُخ میده و انسان های شیفته ی بالا نشینی مثل گله های گوسفند با هدایت سگ گله و چوپان ییلاق و قشلاق می کنند! این زندگی عشایری به سبک cyber تا حالای کار هم چنان گذشته را به امروز connect کرده است! فقط ما حواسمان نیست.

شهر سوخته های حقیقی در مقابل شهر سوخته های سایبر به چشم نمی آیند انگار اینجا زمان مقیاس دیگری برای سنجش ثانیه هایش انتخاب کرده ، یک روز که نباشی انگار یک قرن خواب بوده ای!

خونه رو جایی ساختیم که همه هستن تا خودمون رو به اشتراک بذاریم تا ببینیم و دیده بشیم، کی فکرش رو می کرد حرمت دیده شدن به همین راحتی زیر سوال بره؟ شاید از همون زمانی که We started ما شروع کردیم پنجره هامون رو تو هم تو هم بسازیم داشتیم آماده می شدیم واسه همین زیر سوال بردن. وقتی Window های آپارتمان هامون به خونه هامون راه پیدا کرد و کلمه ی Apartment  آشنا شد و فارسی.

از این حرفا که بگذریم بالاخره هر جا که خونه باشه، خانواده هم هست. خانواده ای که اینبار با تولیدمثل شکل نگرفته بلکه با تولیدمحتوا و اشتراک گذاشتن وجودش به وجوب رسیده. یه خانواده که سریع ترین، نزدیکترین، روزآمدترین و ناگفته ترین افکار و عقایدت رو باهاشون درمیون میذاری، به اشتراک گذاشتن تمام آنچه هست و نیست به اعتبار اینکه تو یه بالانشین تمام عیار هستی، دقیقن بعد از اولین اشتراک هست که اعضای خانواده ی تو یکی بعد از دیگری مشخص میشن، هر روز که از روز تولد تو می گذره حس تعلق تو به خانوادت بیشترُ بیشتر میشه، خانواده ای که مهربون ، صمیمی و دوست داشتنی هستن به دور از تمام هیاهوها ، یه خلاء تمام عیار بدون اضافه های زندگی برای زندگی!

از همین جاست که مهمونی رفتن سخت میشه اونم خونه ی کسی که اینترنت وایرلس نداره! برای دور شدن از اتهام اعتیاد و رفتن بهترین راه حل استفاده از اینترنت همراه! یه لبخند گوشه ی لب و این حدیث نفس: چقد خوب که هنر این خیابون تا توی جیب من هم اومده! دیگه دور شدن از این خانواده حتی برای یه ثانیه هم سختِ، فکر اینکه کسی حرفی بزنه و به تواحتیاج داشته باشه و تو نباشی، یا عقب موندن از قافله ی خانواده تو رو داغون می کنه. اصلن لذت این دیده شدن با یه مهمونی کسالت آور و تکراری قابل مقایسه نیست. سفره هایی که اینجا پهن میشه شاخص ترین خصیصه اش نو بودن بر خلاف سفره های مهمونی که اصلی ترین خصیصه اش مثل همیشه بودن.

وقتی به خاطر این خانواده از مهمونی دل بکنی دیگه از دوست ، همسایه ، هم کلاسی و هم دانشگاهی دل کندن کاری نداره مگه اینکه اونم عضوی از همین خانواده باشه!

هنر فضای مجازی باعث شده تو، تو خونه باشی و نباشی ، تو مهمونی باشی و نباشی مثل همون وقتایی که تو کلاس درس بودی و چشت تو حیاط مدرسه تا معلم می فهمید تن صدا رو می برد بالاهُ می گفت : فلانی جسمت اینجاست و روحت جای دیگه. می خوام بگم هر چی فضای خونه به فضای مدرسه (مدرسه هم حتی نباید اینطور باشه که مثالی بشه واسه بدردنخور بودن خونه خلاصه اینم از اون نوع بدبختی هاست) شبیه تر باشه فضای مجازی هنر خودش رو بیشتر نشون میده!. با این حال میشه گفت بودن و نبودن حتی تا این حد، قابل تحملِ البته تا وقتی که یکی دیگه از هنرهای شبکه های اجتماعی رو نشده! که معلوم هم نیست چیست! و چه خواهد کرد!

صحبت سر این بود که خانواده مجازی من، یه خانواده ی صمیمی و گرم هست ، بین همه اعضای این خانواده تو هرمحیطی با هر مقیاس مدیریتی و ساختاری، بعضی از اعضاء احساس نزدیکی و همدلی بیشتری به هم، نسبت به سایرین دارند، منشاء این احساس می تونه دلایل مختلفی داشته باشه که مطمئنن برخیش بر می گرده به اشتراکات سلیقه ای، فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و دغدغه های طرفینی، البته با نگاهی دقیق تر عدم اشتراک در تمام موارد بالا با توجه به خصیصه ذاتی فضای مجازی می تونه با یک قدرت برابر عامل اشتراک باشه! خب تصور این اعضاء و ساعات خوب و خوشی که کنار همدیگه می گذرونن آنچنان هم کار سختی نیست، چشم انتظاری ها و تپیدن هایی که تا روشن شدن چراغ سبز online سپری میشه، بیدارشدن هایی که با سلام به فضای مجازی چک کردن ایمیل ، نظرات و کامنت های فیس و بلاگ شروع میشه و به احوالپرسی از اعضا با پیغام های offline میرسه، خبر دار شدن از نظرات اعضایی که هویتشون به تمامه به اقتضای حس بالانشینی مطابقت با واقع نداره و خانواده مجازی شما رو تشکیل دادن ، بدون اینکه تصویر صحیحی نسبت به همدیگه داشته باشید، این احساس دوستی تا جایی پیش میره که ما افراد رو متناسب با هویتی که معرفی کردند به جای پدر، مادر، خواهر و برادرمون می پذیریم، اونقد که با در آغوش کشیدن لب تاب یا موبایلمون می خوابیم! اینجا دیگه خانواده ی مجازی من معنا نداره و ما با خانواده ی حقیقی من در فضای مجازی سر صحبت رو باز می کنیم. نهایت خوشی، نهایت به اشتراک گذاشتن احساس ها و با هم بودن ها شکل می گیره، شکل می گیره و باز هم شکل می گیره تا!

تا اینکه یک روز صبح برای انتظار شما هیچ پایانی متصور نیست، پدر یا مادر یا خواهر یا برادری که اعضای خانواده شما رو تشکیل داده بودن به هر دلیلی دیگه سبز نمی شن، اولین احساس بد شما نسبت به از دست دادن و تنها شدن شکل می گیره، روزهای سختی دارین، تو خونه کسی نیست شما رو دلداری بده، اصلن کسی نمی دونه شما عزادار هستید! تا اوضاعتون رو به راه بشه چند هفته ای طول می کشه، کافیِ چند بار دیگر این اتفاق تکرار بشه و شما دوستان دیگه ای رو هم از دست بدین، کم کم این از دست دادن برای شما تبدیل به یک امر عادی میشه و شما آنقدر در خلاء زندگی کردین که احساس می کنین از دست دادن اعضای حقیقی خانواده اتون هم براتون اهمیتی نداره ، حس نبودن در عین بودن تا جایی پیشرفت کرده که حتی نبودن خانواده هم اهمیتی نداره! به همین سادگی بنیان خانواده که بر پایه ی تعلق به هم و احساس از دست دادن شکل گرفته نابود میشه، و این نابودی با وجود آدم هایی که هر روز با تمرین از دست دادن دوستان ، نابود شدن براشون به امری عادی و طبیعی تبدیل شده سازگاری کامل داره.
انسانی که هر روز خودش رو در معرض نابودی می بینه و با زندگی در یک خلاء مجازی روزگار می گذرونه ، هرگز ترسیم صحیح و معقولی از یه زندگی اجتماعی نمی تونه داشته باشه. بدون شک با گسترش یافتن این خانه های مجازی در آینده تصور روابط اجتماعی با تعریف مرسوم امروز کمی سخت و دور از دسترس خواهد بود.

نظرات (۶۹)

  • ی عاشق دل خسته
  • سلام....نظر اول این مطلب رو خوندم..مربوط به "خادم الشهدا" بود..خوشحال میشم برید وب منو بخونید..تایید حرف ایشونه...و البته ک موافقم..این فضا مثل چاقوئه میتونه مفید باشه و باهاش جراحی کرد و کسی رو خوب کرد..میشه هم باهاش یکی رو کشت.......
    کلا وب جالبی بود....
    پاسخ:
    سلام
    عاقبت همه به خیر
    الان حالتون خوبه ان شا الله
  • خادم الشهداء
  • اول راه بودیم...
    گفتن فضای مجازی !
    گفتن شده ابزار تبلیغاتی دشمن !
    بچه مذهبی ها عقب نمونید !
    "آنقدر صفحه بسازید و مطلب نشر بدهید و دینتان را به عالم نشان دهید که آنها عقب بکشند.."
    اما چه شد؟!
    کم کم صفحه های عقیدتی خصوصی شد..
    کم کم عکس های شخصی
    کم کم" اشتراک گذاشتن زندگی خصوصی" با همه ...
    کم کم "خواهر"..."برادر"
    "خواهر عزیزم"..."برادر گلم"...
    کم کم بچه مذهبی ها "کم حیا" شدند...
    کم کم شوخی با نامحرم...
    کم کم چت...
    مگه جایی که فقط تو باشی و نامحرم ،نفر سوم شیطون نیست؟...
    فتأمّل...
    کم کم دشمن ها به اهدافشون رسیدن
    کم کم .....
    علیکم بأنفسکم!
    آقا پسر مذهبی !
    برادر من !
    حداقل روی اهداف نفسانی خودت پوشش دین و جذب حداکثری نذار!
    خانم چادری!
    آقایی که با دیدن عکست که اتفاقا توشم با حجابی، میگه خداحفظت کنه...میگه چادر بهت میاد..!!!
    زیر پست یه بدحجابم مینویسه چی بهش میاد...
    آی پسر و دختر مذهبی !
    نکنه منتظری شیطون با حربه پارتی و شماره دادن و دوردور کردن بیاد سراغت!؟؟؟
    تو هم با افتخار احساس کنی چقدر مومنی!
    نخیر... برای امثال ما از اینجاها شروع میشه که کمتر احساس گناه کنیم...
    که کم کم از راه به در بشیم...
    توجیه کارمون هم شده اینکه حضرت آقا فرمودن از ابزار دشمن علیه خودشون استفاده کنیم و ...
    اما گویا فراموش کردیم که نباید تفسیر به رأی کنیم سخنان حضرت آقا رو ...
    حضرت آقا اجازه استفاده از ابزار دشمن رو در صورتی که منفعت برای دشمن داشته باشه رو ندادن ...
    و از سال ها پیش دائم تأکید کردند بر جنبش نرم افزاری، اما متأسفانه حتی خیلی از اهالی علم هم متوجه فرمایش معظم له نشدن ...
    رهبر عزیزمون منظورشون از جنبش نرم افزاری، تولید علم بود، علمی که از صفر تا صدش بومی باشه نه اینکه از ابزار دشمن استفاده کنیم و افتخار کنیم که داریم کار فرهنگی و دینی انجام میدیم ...
    یادمون نره که حضرت آقا فرمودن: در میدان تنظیم شده ی از سوی دشمن بازی نکنید... چون چه ببرید، چه ببازید، به نفع اوست.
    حالا تصمیم گیری رو به عهده خودتون میذارم ...
    فقط یادمون نره آقا هنوز هم توصیه به بصیرت می کنند و هنوز هم ندای أین عمار رو بر لب دارند ...
    یاعلی...
    پاسخ:
    نگاه تون رو تو این متن رو دوست داشتم صرفن جهت تذکر
    منتهی اون حضور به موقع اگه نبود معلوم نبود الان که ما می شستیم پای لب تاب و گوشی همراه ، چی گیریمون می یومد! همین چهارتا مطلب که انصافن هم بیشتر از چهارتاست گیریمون نمی یومد!
    حضور بچه ها خوبه!
    نباید غرقش بشی و زیاد جدیش بگیری همین! البته بازم هر کی به تناسب هدفی که مد نظرشِ

    ممنون از به اشتراک گذاشتن نوشته اتون
    سلام، با تشکر از شما

    "خانواده مجازی من"

    با آدرس: http://www.harfeto.ir/?q=node/46913

    در سایت حرف تو انتشار یافت.

    هدیه سایت حر ف تو: پیامبر اکرم (ص) فرمود: هرکس آبروی مؤمنی را حفظ کند، بدون تردید بهشت بر او واجب شود.

    یا علی
    پاسخ:
    سلام
    ممنون
  • ارکیده نارنجی با خال های صورتی


  • خوندن واقعیت هایی که داری باهاش زندگی میکنی خالی از لطف نیست
    سپاسگذارم



    اینجاست که اگر افراد یه کم حواست پرتی کنن

    پاسخ:
    چی میشه؟
    ارکیده نارنجی با خال های صورتی هم خوبِ
    اسمش را میگذاریم دوست مجازی.....اما آنسو
    یک آدم حقیقی نشسته که خصوصیاتش را نمیتواند مخفی کندوقتی
    دلتنگی ها وآشفتگی هایش
    را مینویسد..وقت میگذارد برایم وقت میگذارم برایش....نگرانش میشوم دلتنگش
    میشوم!وقتی درصحبت هایم به عنوان دوست یاد میشود مطمئن
    میشوم حقیقی ست...!هرچند کنارهم نباشیم هرچند صدای هم نشنیده باشیــــم
    من برایش سلامتی وشادکامی ارزو دارم هرکجا که باشد
    پس دوست من در دنیای مجازی دوستــــــــــــت دارمــــ

    ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
    پاسخ:
    روایت ادبی جالبی بود
    با نگاهی دوست داشتنی به این دنیا که نمیشه ازش به راحتی گذشت!
    تبلت مارشال میشد؟با عیدیاتون؟!
    ماشاالله!
    یا الحمدالله خاندان پرو پیمانی دارید از نظر کمی
    یا
    خاندان پرو پیمانی دارید از نظر کیفی

    در هردوحالت
    خدا برکت...
    ---
    ان شالله حس هاتان بازفرآوری بشود بزودی...
    پاسخ:
    مگه من بچه ام هر کی بهم رسید عیدی بده :)
    خوب میشه اگه بشه!
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • و نور و نورٌ علی نور و خالق النوری
    تو از تصور خاکی نشین ما دوری

    تو آن دعای رسولی که مستجاب شدی
    برای خانه ی خورشید آفتاب شدی

    یگانه دختر احمد شدن مراد نبود
    برای ام ابیهایی انتخاب شدی

    تو مرتضی نشده این همه صدا کردی
    تو مصطفی نشده صاحب کتاب شدی

    علی به پای تو شد ذره ذره آب و سپس
    تو هم به پای علی ذره ذره آب شدی

    تو عادلانه ترین فیضی و دو تا نه سال
    نصیب روح نبی و ابوتراب شدی

    تو آفتاب رسولی و آسمان علی
    تو روح سینه ی پیغمبری و جان علی

    شب سیاه بگیرد تمام دنیا را
    اگر ز خلق بگیرند نام زهرا را ...



    میلاد دخت نبی مبارکــ
    :)
    پاسخ:
    مبارک باشه
    به اعتبار مایکون به شما و بقیه!
  • باران نم نم...
  • شوخی بود...
    عید امسال کلا خوب بود...
    مرفه بودنم عالمی داره...گریه نداره که!!!
    پاسخ:
    خیلی خوبه که همه هستن
    بیشترین شکر رو این داره !!!
    عیدی بود که زود گذشت به نظرم و البته خوب
  • باران نم نم...
  • حالا حتما باید فقر ما رو به رومون میآوردید؟!!!
    خیالتون راحت شد اشک بچه رو درآوردید؟!!!
    اونایی که گوشت و سوسیس و مخلفات داشت گرون بود خب!!!
    تازه زعتریاشم ۶۰-۷۰ هزاااااااااااااار تومن بود!!!
    مرفهین دیگه...مرفه!!!
    پاسخ:
    خوشم گذشت بهتون ؟
    بقیه اش که مهم نیست هست ؟
    اشک تو چشم حلقه زد تا حالا اینقد پشت هم کسی بهم نگفته بود مرفه :)
  • باران نم نم...
  • نون و پنیر و گوجه...
    پاسخ:
    من اگه جای پیتزا بودم خودکشی می کردم!
    خدا رو شکر که نیستم :)
  • باران نم نم...
  • بله دیگه مرفهین...مرفه!!!
    ما با عیدیامون پیتزا خریدیم بعد از عمری فهمیدیم پیتزا پیتزا که میگن چی هستش اصلا!!!
    تازه نوشابه رو هم پدر زحمت کشیدند حساب کردند...
    مدارکش هم در پیج اینستای بارانی موجوده!!!
    مرفه!!!
    :)))))))
    پاسخ:
    حالا این پیتزا که میگین چی هست ؟
    :)
    هروز در گوشه ای از دنیا
    آشی پخته میشود با هزار وجب روغن رویش
    که دل همه را بهم میزند!

    هروز
    در این فصل
    گلی میشکفد
    و
    پروانه پیله می گشاید

    هروز دارد
    گوشه کنج سفت و سخت و ناراحت
    حلبی آبادی
    تن رنجور و گرسنه ای
    تسلیم مرگی در اعماق می شود

    هروز
    ................
    هزاران اتفاق می افتد و شما همچنان موضوعی ندارید برای گفتن و نظری!!!
    و
    البته شاید فرصتی!
    پاسخ:
    مطلب هم هست
    حس نوشتن نیست !
    سلام خسته نباشی اخوی

    دعوتی به یک سوال و راهنمایی
    پاسخ:
    سلام
    ممنون که گفتی ولی من نبودم
  • باران نم نم...
  • لابد عیدی خوب گرفتند،بعد نشستن فکر کردن با این پولا که خونه و ماشین و اپل گلد و حتی تبلت مارشال نمیشه خرید که...پس تا خرج راه نشدند،یه دامنه بخرند با عیدیا...:)))))))
    این از استوری من...
    شما لکچر هم دادید جای آیدیا قبوله!!!
    پاسخ:
    دیگه خداییش تبلت مارشال رو میشد گرفت!! :)
    خدا سایه ی عیدی دهندگان رو مستدام بداره
    خوب بود
    هوم؟ Oo
    دیشب ریشه دارتر شدن فکر می کنم. چه خوب نشونه موندگاریه ان شاءالله
    پاسخ:
    بله!
    اوهوم
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • دامنه دار شدید؟
    مبارکه

    پاسخ:
    ممنون از شما!
    نه منور بزرگوار
    ما از این جسارتا نمیکنیم
    پاسخ:
    سپاس از شما
  • ریحـ ـ ـ ـانـ ـ ـ ـه عشـ ـ ـقـ ـ ـ م
  • خخخخخخخ ینی یه ماه اینو بخونم :D
    ابرو هرچی دانشجوعه میبرم اینطوری:D
    پاسخ:
    چ ایرادی داره
    آبروریزی که شده :) فکرشم نکن!!!
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • هان بی کاغذی بد درددیه
    خاموش بودن لب تاب هم بدترحیف اونایی که اومدن و رفتن شاید یکیش بُلد میشد!
    البته شاید :)
    پاسخ:
    این دیگه واسه تنبلیِ خودمِ
    مهم نیست البته این ننوشتن ها
    تا پاراگراف هشت و نه خوندم

    چون پر از واقعیته ، تاثیر میذاره روی رفتار

    و اگه تاثیر هم نذاره ، بازم موجب آزار و اذیت ذهنه !




    پاسخ:
    آزار دهنده که نیست !
    ولی رو مخ میره :)
    بقیه اشم رو هم می تونید ها! البته نخوندید هم ایرادی نداره
    بله
    در عین اینکه تمایلی نداریم برای رفتن دوستان
    تمایل هم داریم برای غلبه یشان به بی حالی ها و از دست ندادن الهامات شعری شان...
    پاسخ:
    غلبه به بی حالی امکان داره و دعا هم تاثیر داره شدید
    امیدوارم
    الان عزرائیل کنایه به بنده بود پاک باخته گرامی؟
    پاسخ:
    هیچ کدوم
    منظورم پادشاه مرگ بود!
    امشب هم نوا با همه ی کارمندان، دانشجویان و دانش آموزان:

    " مکن ای صبح طلوع ، مکن ای صبح طلوع "

    :/
    پاسخ:
    خوشم نیومد اصلن!
    شوخی نکنید با اینجور چیزها! خوب نیست
    خب الان که حی هستین بنویسین تا رو به موت نکردنتون جناب عزرائیل
    والا
    پاسخ:
    دارم همین کار رو می کنم دیگه !
    دیگه چ جوری بنویسم آیا ؟ والا
    سلام مجدد
    پیرو نظر بانو منور بود
    و اینطور مشخص شد خدا را شکر قصد نقل مکان ندارید
    شاکریم

    یاعلی
    پاسخ:
    سلام هم واسه کامنت قبلی هم این !!! به تعداد سبزه هایی که امروز به هم گره زده شد!
    آهان
    بله تازه چیده شده
    ممنون که دوست ندارید برم!
  • ارکیده صورتی
  • سلام
    گاهی خانواده مجازی به مرور میشن عضوی از خانواده واقعی!
    شاید گاهی از خانواده واقعی نزدیکتر حتی!!!
    واقعا نمیدونم خوبه یا بد؟!
    به نظرم گاهی خوبه گاهی بد:)
    چقدر گاهی داره این دوتا جمله! :)))
    پاسخ:
    سلام
    دقیقن بحث سر همینه دیگه !
    اما نه اینکه مجازی واقعی بشه اینکه مجازی جای واقعی رو بگیره ؟
    دقیقن کی گاهی خوب و ی گاهی بد آیا ؟ ( 5 نمره )
    سلام
    :)
    اوه! اینطور فکر می کنید؟
    هنوز تازه وسایل خونه چیده شده

    یاعلی

    پاسخ:
    چند بار کامنتتون و جوابم رو خوندم ولی نگرفتم
    چی رو اینطوری فکر می کنم ؟
    و وسایل خونه Oo
    اشتباه نکنم
    باید منتظر یه اسباب کشی دیگه باشیم دوستان...
    پاسخ:
    اگه قصدتون تحریک من بود واسه جواب دادن که خوب بود
    اما اگه پیش بینی بود باید بگم خبری از اسباب کشی نیست که نیست!
    تا توان نوشتن باشه هستم به شرط حی!
  • ☜انجمن علمی IT دانشگاه علمی کاربردی بیرجند1☞
  • اگر پست و مقامی به شما داده شد که از عهده اش برنمی آیید حتما استعـــفا دهید؛ این یعنی "شرافــــت"
    .
    مطالب وبلاگتون واقعا عالی هستن، به ما هم سر بزنید :)
    پاسخ:
    موافقم ولی کار سختیِ
    واقعن این متن رو خوندید؟
    سلام
    چرااینجابروزنمیشه؟
    پاسخ:
    چون حرفی ندارم که بزنم !
    شعرهایی هم اومد اما چون کاغذ دم دست نبود و حس روشن کردن لب تاب هم نبود ننوشتمشون :)
    اومدن و رفتن
    با مطلبی در مورد خطراتی که انقلابیون را تهدید میکند...
    پاسخ:
    چ خوب !

    نمیدونم چرا نمیخوام بقیه ی این پست رو بخونم

    فکر کنم پر از واقعیته!!!


    عجب مغز سرکشی دارما! هر کاری میکنم یک خط بیشتر بخونم مغزم نمیخواد!



    حالا نتیجه ی این همه بحث و گفتمان این پست چی شد ؟

    پاسخ:
    تا کجا رو خوندین خب ؟
    پر از رو خوب اومدید :)
    مغز سرکش مغز جالبیِ !!!
    صرفن ی روایت بود! نتیجه ی خاصی مد نظرم نبود ولی خواه ناخواه تو نوع رفتار آدم تاثیر میذاره!! نمیذاره ؟
  • لبیک یاحسین ...
  • آتشی نمى سوزاند “ابراهیم” را

    و دریایى غرق نمی کند “موسى” را

    مادری،کودک دلبندش را به دست موجهاى خروشان “نیل” می سپارد

    تا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش

    دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند

    سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد

    مکر زلیخا زندانیش می کند ، اما عاقبت بر تخت ملک می نشیند

    از این “قِصَص” قرآنى هنوز هم نیاموختی؟!

    که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند

    و خدا نخواهد ، نمی توانند

    او که یگانه تکیه گاه من و توست

    پس ؛

    به “تدبیرش” اعتماد کن ،

    به “حکمتش” دل بسپار ،

    به او “توکل” کن ؛

    و به سمت او “قدمی بردار” ،

    تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشینی
    پاسخ:
    متن بسیار زیبایی بود !
  • ریحـ ـ ـ ـانـ ـ ـ ـه عشـ ـ ـقـ ـ ـ م
  • سههههههللاااااااااااااااااممممممممم
    این پستتون رومانیه برا خودشاااا ماشالا :D
    منم که متن طولانی نمیخونم :D
    پاسخ:
    سههههههههههههههههلام به شما بیشتر :)
    بخونید ها! خوبِ براتون
    میگم ها!
    به سی بخش تقسیمش کنید هر روز یه بخشش رو بخون می تونید این کار بکنید به نظرتون ؟
    سلام

    این مطلب هم یه جورایی همخونی داره با مطلب شما
    خوندنش خالی از لطف نیست
    البته لینکش رو براتون میفرستم شما لینک کنید تو پاسخ این کامنت
    میترسم دکور وبتون بهم بخوره غرشُ سر من بزنید!

    پاسخ:
    لینک
    سلام
    تشکر از شما! و توجهتون به دکوراسیون بلاگم!!!
    مستدام
  • ❤ ۞ ДtěԲéկ ۞ ❤ ...
  • به به
    پاسخ:
    به به به شما بیشتر :)
    سلام
    پست عالی بود
    +++
    این موضوع که میشه از این فضا هم استفاده درست کرد هم غلط که اجتناب ناپذیره...
    برای ما اکثرا خوبی بوده
    اینکه دوستای خوب پیدا کردم
    اینکه گاها جایی نمیشده با حقیقی ها صحبت کرد ولی با مجازی ها شده
    اینکه خیلی از این مجازی ها به حقیقی تبدیل شدن
    اینکه با آداب و رسوم و فرهنگ ها و سلایق دیگه آشنا شدیم
    اینکه خیلی چیزهایی رو که باید یه کتاب می خوندیم تا یاد میگرفتیم، با یه پست کوتاه دوستان دریافتیم

    قبول ندارم که رفتن آدم های مجازی تکراری و عادی میشه
    حداقل برای من اینطور نیست
    برای دوستانی که 3 یا 4 سال پیش هم وب داشتن و وبشون رو حذف کردن دل تنگ میشم
    سعی میکنم هیچ وقت به خیابونی تو فضای مجازی که متعلق به افکار من نیست وارد نشم
    اینطوری آدم بهتر میتونه مجازی ها رو به حقیقت نزدیک کنه

    ولی همین فضای مجازی خیلی از وقت های ما رو هم هدر میده
    و
    خیلی از جاهایی ما رو می بره که نباید...

    +
    احتمالا شما همون نویسنده اسپند نیستین؟؟؟
    پاسخ:
    سلام
    خیلی خوبِ که خوشتون اومد
    خدا رو شکر که شما کلی از خوبی هاش گفتین
    من خودم هیچ وقت نتونستم بپذیرم دوستای مجازی رو به حقیقی تبدیل کنم! همیشه برام یه جوری بوده نمی دونم چرا؟ همیشه بدم می یومده ولی !
    دقیقن یکی از خوبی هاش همینه ، بعضی روزنوشت ها واقعن حکایت از کف خلقیات و رفتار مردم تو گوشه گوشه ی ایران و حتی جهان داره و آدم از این خوشش میاد ، مث یه سفر دائمی می مونه!
    ورود به خیابون های جدید همیشه جذاب بوده و خواهد بود ، دوری گزینی همیشه سخت بوده و هست!
    هدرم میده ولی این نباشه چی باشه جاش ؟ به نظرم کتاب کاغذی دست گرفتن بهترین گزینه است
    +
    حالا آیا ایناتفاقات بد است؟
    پاسخ:
    این وابستگی ها!
    به نظرم خب بدِ دیگه! البته وابستگی بد نیست ها! این یهو رفتن ها بدِ ، وگرنه آدم به ی دوست هم وابسته میشه به هر دلیلی ممکنه خونه اشون رو عوض کنن ولی قبلش کلی خداحافظی و اینا! تازه ردپایی هم هست و امید دوباره دیدن!
    خب ایناش میره رو مخ!
    حالا وقت گیری و این هاش که دیگه سلیقه است بر می گرده به انتخاب هر فردی برای خودش
    سلام
    خیلی طولانی بود
    شرمندتون شدم نتونستم بخونم! :)
    باشه واسه یه وقت دیگه
    پاسخ:
    این حرفا چیه :)
    به امید خدا سرفرصت بیاید بخونید
    خیلی هم طولانی نیست ها طولانیِ
    من کارم به طور مداوم با سیستم هست چه تونت برای سرچ کارام چه برای کار با نرم افزار ، اون مدتی که نبودم ، واقعا نبودم البته پیش میومد تند و تند وبلاگ ها رو میخوندم و میرفتم ولی فرصت نظر گذاشتن و پست گذاشتن نداشتم

    الان اوضاعم روبراهه خدارو شکر و میتونم بیشتر بیام سربزنم.
    در ضمن طفلکِ من ،درست بود من اعرابش رو یادم رفت .
    پاسخ:
    بله حساب کار و فعالیتی که پولساز باشه از خوراک نت شدن کلن متفاوت! وگرنه که من هم کلی کارام با سیستم! آخی
    ان شاء الله کارتون رو غلط بیفته طرحاتون روز به روز بهترتر!
    آهان چقد مهربون!
  • محدثه انصاری
  • آخ بالاخره تموم شد.... چقدر طولانی بود !!!!

    ولی دنیای مجازی تا وقتی خیلی خوبه که به روابطمون توی دنیای واقعی لطمه نزنه این متن شما و این حال و هوا مال معتادان اینترنتی بوده!!!!!!
    پاسخ:
    ی نفس عمیق ...
    برای اینکه فکر نکنید من درکتون نمی کنم بگم که چند بار از روش خوندم خودم با این تقریبن حفظش کردم!

    معتادان اینترنتی؟ داریم اصن ، اینجوری که تقریبن همه معتاد حساب میشن! بیشتر بحث گسترش یافتن احساسات در خیابان های ساخته شده بود! تا حضور مستمر!


    انتصاب رییس ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی توسط رییس جمهور!/ آقای روحانی! با چه کسی لج کرده اید؟
    پاسخ:
    ی سیاسی کم داشتیم
    خوشحالم که پیدا شد
    قبلن ها محسن روزبه این اطلاع رسانی ها رو انجام میداد یادش به خیر و ممنون از شما
  • لبیک یاحسین ...
  • سلام وبسایت زیبایی دارید
    از لطفتون بی نهایت سپاس گذارم ..
    یاحق
    پاسخ:
    واسه دل خودم نوشتم
    ممنون از شما
  • بــُگــذار گـمنــامـ بمـــانـَـم
  • توی شکرستان دزد شکرستون رفته بود دزدی داشت با اره قفل در رو می برید راوی قصه گفت آی عمو داری چه کار می کنی! دزدخان فرمودند که: دارم ساز می زنم! راوی گفتش پس چرا صدا نداره؟ دزدخان باز گفت که فردا صداش درمیاد...
    حکایت مجاز آباده... امروز سازش نواخته شده تا فردا صداش دربیاد
    آسیبهاش عینی تر می شه به تدریج

    فقط نمی دونم چرا وقتی جامعه ی مجازی هست، روانشناسی جامعه ی مجازی تدوین نشده؟
    این بی هویتی و قابلیت ریخته شدن در هر قالبی برای افراد بسیار آسیب زاتر کرده این مجازستان رو
    پاسخ:
    همین طوره بعدن صداش در میاد! اونم چ در اومدنی !!!
    عینی تر که نمیشه ، چطوری بگم ، مثلن این عینک های گوگل هستش تبلیغ می کنن ، فکرش رو بکنید ی طوری طراحی شه که وقتی رو چشتون هست دیگه هیچی نبینین جز صفحه های مجازی! " من نمی دونم اینطوری هست یا نه ولی درست شدن ی همچین چیزی هم بعید نیست ، حالا ممکنه عینک گوگل اینطوری نباشه یه عینک دیگه بیاد اینطوری باشه" خلاصه جلو رفتن و جذابیت فضا باعث میشه خیلی از ارتباط هایی هم که الان با محیط وجود داره قطع بشه و اونوقت هستش که دیگه واقعن یه آدم میشه دو تا آدم!
    صد در صد تببین کردن این جور موارد ضروری هستش حالا تو هر شکل و علمیش فرقی نمی کنه!
    بی هویتی خودش ی هویتیِ ! :) Oo خارج از شوخی واقعن هویت دادن اینجا کار سختیِ
    سلام
    چه پست بلند بالایی!!! خداقوت
    دنیای مجازی یه خوبیایی داره یه بدی هایی
    یکی از بهترین هاش اینه که می تونی دوستات رو از جامعه ی وسیع تری انتخاب کنی و در نتیجه دوستات معمولا کسایی هستن که خط فکریشون به تو نزدیک ترِ یا حداقل اینطور به نظر میرسه

    انقد ناراحت میشم از دست کسایی که مهمونی میرن یا وقتی مهمون واسش میاد همچنان سرشون تو گوشیشونِ
    گاهی فکر میکنم کاش همون صدای قیژقیژ بود تا حوصلمون نمیشد اینقد توی نت باشیم، گاهی هم دلم برای اونوقتا که کارا با کتابا راه می افتاد تنگ میشه

    اگه بدونید این چند خط رو به چه سختی نوشتم

    یاعلی
    پاسخ:
    سلام
    تا حدودی می دونم مخصوصن وقتی آنتن ضعیف میشه! یا مثلن اگه تو راه باشم :)
    خب منم اینطوریم تا حدودی البته بستگی به فضا هم داره!
    اون که اصن من از سرعت پایین بدم میاد خیلی !!! سرعت مث فانتوم باشه اتفاقن کارا زودتر انجام میشه یکی از دلایل نبودن اینه که خیلی وقت صرف میشه به خاطر سرعت پایین!
    سلامت باشید این رو قدیما که حوصله ای بود نوشتم الان فکر نکنم بتونم همچین چیزی بنویسم وقت می خواد که ندارم  و حوصله البته
    حقیقت تلخیه ،
    با همه ی اینا بیشتر وقت ها تو جاده ی مجازی ، ماشین و میزنم کنار و پیاده میشم و میرم تو دنیای واقعی و ساعت ها میشینم پای صحبت های مامانم که همیشه با این که حضور فیزیکی دارم پیشش ، میگه من اصلا تو رو نمیبینم !
    طفلک من ،
    پاسخ:
    راجع به این چن خط البته عذرخواه ها! شما که کلن نیستین !!! یا هستین من نمی بینم ؟
    البته خودتونم گفتین همون پیاده شدنَ است! خیلی هم خوبِ
    اما مامان خانوم ... اینجوری که شما نیستین دیگه نباید ندیدن صورت بگیره واقعن طفلک شما! البته بازم جلب رضایت ایشون واجب تره!
    بنده حقیقتا شیفته این مناظره منسجم حول "تنها یک! محور" باران بانو و صاحبخانه شدم!!!
    پاسخ:
    پیش میاد
    سلام
    من اصلا متوجه پیام خصوصی که گذاشتین نشدم
    پاسخ:
    سلام
    میام میگم
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • نه همه معرفت ها هم لزومن نیازی به جرات ندارند. مثلا در حد یک پیامک یا یک بازدید درون شهری یا مثلا نامه و هدیه. خوشمزه تر دعاهایی که حواله می کنند. یک وقت هایی هم مونس چتی یا مثلا روبه ضریح امام رئوف ایستاده یک زنگ و یک سلام نهایتا یک شوق مضاعف نصیبت کرده.

    بله خب. یکسری نوشتم و پاک کردم. بی تجربگی خود آدم باعث از بین رفتن حد و مرز ها میشه.
    پاسخ:
    آره بعضی اوقات این دور بودن حتی باعث میشه ذهن فعال بشه یه شگفتی هایی هم بیافرینه هم رعایت حدود بشه هم حسِ منتقل بشه !
    پاک کردن خوبِ ! بی تجربگی بدِ
  • باران نم نم...
  • بیا...بعد می گن تفاوت طبقاتی نیست!!!
    دختره لیلانیه بالا شهر پسر مجنون آباد کتول...
    پسره چه خوش حاله الآن دختر شهری گیرش اومده!!!
    پاسخ:
    کتول رو من نوشتم ؟
    دارآبادُ کلی باد دیگه هم مال بالاست!
    اصن هر چی خوبیه مال بچه های بالاست! زبان دلم مال اوناست :) به  پایین مایینا کلن چیزی نمیرسه
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • سلام علیکم

    خیلی خوب بود.
    شکر خدا که از مراحل خطری عبور کردیم اون وابستگی به نت و این ها منظورمه. ولی خب تا وقتی لبه پرتگاه قدم میزنی علاوه بر این که کیف دنیا رو می کنی و ممکن به فکر عظمت خلقت خدا و خداشناسی هم باشی ولی هر لحظه هم باز در خطر سقوطی ...
    با وجود همه نا ملایماتی که داره این دنیای مجازی ولی خب ی برکت هایی هم داره. الان به تعدادی از شهرای ایران آبجی پیدا کردیم. خیلی وقتا هم شده ی جوری معرفت نشون میدن که از حقیقی ها این طور ندیدی. تجربه هایی که به دست میاد. خنده ها و خوشی هایی که ی وقتایی تا عمق وجودت رو خوشحال میکنه. خاطرات مجازی.

    تعبیر خانواده خیلی خوبه...
    ولی به قول جناب منورالفکر فکر نمی کنم رفتن خانواده واقعی حس نشه.
    فقط بعضی وقتا به از بین رفتن اعتمادها فکر می کنم.
    پاسخ:
    سلام علیکم و رحمه الله
    خیلی ممنون
    آره خب نوسانات همیشه هست، رسیدن به ی حد وسط می تونه کم کنه تا بودن های مجازی کمرنگ تر بشه و کمی به بودن هامون تو خونه توجه بیشتری نشون بدیم!
    اون معرفت نشون دادنِ واسه آدم های با دل جرأت جواب میده ، که کم هم نیستن، نه ؟ :)
    بله شوخی و خنده هاش که انصافن خیلی زیادِ
    واقعیت رو گفتم!
    کم کم اونم به موقعش!
    و اما اعتماد به نظرم هر کدوم از آدم ها مثل آتیشن باید از دور ازشون استفاده کنی هر چی نزدیکتر بشی سوختنش بیشتر میشه! اینطور نیست ؟
  • باران نم نم...
  • به زبان دل...
    زبان رایج کدوم کشور هست حالا این زبان؟!!!
    .........................
    می دونید!!!
    پاسخ:
    مجنون آباد
    و
    لیلانیه
  • باران نم نم...
  • خوبم می دونید!!!
    پاسخ:
    پسر: در حال حرف زدن
    حالت دختر: Oo
    سوال دختر: میشه بگی به چ زبونی داری صحبت می کنی؟
    جواب پسر: به زبان دل " این اسم نویسنده ی یه وبلاگِ "

    من نمی دونم!
  • باران نم نم...
  • دیرگیری دارید...
    اینم توپ آخر!!!
    پاسخ:
    :)
    چ می دونم
    شاید
    شاید هم نه
  • باران نم نم...
  • همین دیگه...
    کمال همنشین در شما هم اثر کرد...
    ای بابا!!!
    پاسخ:
    امشب به توپ بسته شدم تشکر
    باران بانو
    نمیدونم فقط من متوجه نمیشم یا صاحبخانه هم...
    خب یجوری بگو منم بفهمم!
    پاسخ:
    منم متوجه نمی شم!
  • باران نم نم...
  • قربون عمو منور جان...
    فهم و کمالات فوران می زنه شدید(نقل قول از صاحبخونه)...
    برخی ظاهرا... بماند!!!
    پاسخ:
    خط اول و دوم که اوهوم
    اما خط سوم ؟
  • باران نم نم...
  • یه بق بقو آخر جوابیتون کم داشت...می گذاشتند کامل می شد!!!
    پاسخ:
    این یعنی چی خب ؟ 
    باران بانو
    لطف دارند...
    مردانگی صفتی است ملزوم که همه در طلب آنیم
    پاسخ:
    مرد بودن هنری است سخت!
    یا من هنوز به اون مرحله نرسیدم
    یا
    این یکی از نتیجه ها کمی اغراق گونه است
    که
    این عادت به نابودی و نبودن و خلا در قبال خانواده مجازی اگر استمرار و کثرت پیدا کنه نسبت به خانواده حقیقی هم تعمیم میشه!
    درک اش برایم ثقیل است..بهرحال خانواده بلاتشبیه چون خدایند
    که بودنشان چنان عادی و روال طبع ماست که اصلا حس نمیشوند.هوایند در واقع!
    که وقتی تا گلو فرو میروی در درد ناخواسته میگویی مادر...
    وقتی تا ته نابود میشوی از ته می گویی خدااااااااااااا
    و
    فقط دقیقه ای کافیست که هوا نباشد تا تو از سرخی به سیاهی بزنی و تمام...
    فکرنمیکنم بی خانواده حقیقی بودن هیچوقت برای فرد عادی شود
    پاسخ:
    منم نگفتم الان که! گفتم در آینده ای نزدیک! نه تنها این که خیلی موارد دیگه هم شکل می گیره! اغراق نیست!!!
    خدا که مقوله اش فرق می کنه
    ولی مامان رو میشه تو همین جا هم صدا زد یعنی یه جوری بشه که پدر و مادرا به صورت رو در رو با هم صحبت نکنن!
  • باران نم نم...
  • ...!!!
    آی آی آی!!!
    پاسخ:
    وای وای وای :)
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • Oo

    هه نه نداریم! ولی میشه یکم
    پاسخ:
    همون هه نداریم واقعی ترِ :)


    چه قدر طولانیه!


    تا اینجا که خوندم که خوب بود و تخصصی!

    پاراگراف سوم هم جالب بود در نظرم


    پاسخ:
    خب موضوعش مهم بود و خاص !
    خوب بودنش رو موافقم ! و تخصصی دیگه سختش نکنید هر چند هست :)
    اوهوم
    خانوادگیه،بعلع!چه انتظارادارن مردم!
    پاسخ:
    من از کجا باید می دونستم اونوقت ؟
    خانوادگی هاتون مستدام
    سلام
    هه هه!من همشوبایه لبخندکه خودش می اومدخوندم!
    انگاری که دارن یه مدت پیش خودمویادآوری میکنن...!

    حتی پدربزرگ:))
    پاسخ:
    سلام
    اون یه مدت پیشُ اکنونُ بعدمون که ملموسِ
    منتهی این پدربزرگ Oo ؟
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • هان من میخوام برم بالا منبر :)

    مجازی شدن خیلی بده اینکه بجای چایی خوردن کنار خونواده کنار لب تابت چایی بخوری ، اینکه بجای اینکه حس و حالت رو به دوست واقعیت بگی و با بغل کردن کلی آرامش بهت بده میای با دوستای مجازیِ واقعیت میگی که ختم میشه به چارتا آیکون بده شاید بگیم شعاری شده ولی خداییش وقتی کلاه قاضی میکنیم بده!
    آمــا
    اما خیلی جای باحالیه! دوستای که پیدا میکنی و بقولی هم زبون هایی که یافت میشن اینا خوبن،خونواده ی خوبی میشه!
    یجورایی دلتگیاش و خنده اشو و گریه اشو و... دوستداشتنیه!
    انتظار کامنت و حضور دوستات هم غم داره و هم شیرین
    کلن همون که گفتید خونواده خوبی تشکیل میشه و حس هاش هم خوبه حتی درعین بدیش!
    اما همه چی تعادل دیگه وابستگی از یه حدی که زیاد بشه واسه خودآدم خطری میشه!

    عه یکم دیگه نوشته بودما پاک کردم
    تا اینجا باشه بازم میام میگم! هه مزه کرده
    پاسخ:
    اول که خیلی وقت بود منبر نرفته بودین ها!
    من که هنوز چایی هم می خورم ! حالا شما اینقد نوشتین منم یه اعترافی بکنم، امروز به محض رونمایی کردن این مطلب به طور کاملن اتفاقی و در یک امر کامل غیر طبیعی من رو مجبور کردن برم سرویس بهداشتی رو بشورم! " اونم کی ، من Oo" ولی بازخوردش خوب بود، فهمیدم اگه این کار رو آدم بکنه دیگه مجازی نیست کاملن حقیقیِ اصلن یکی از موارد اینکه همه بدونن شما حقیقی هستین انجام دادن این کارِ :)
    ی دوش بدون برنامه ریزی قبلی هم صورت می گیره!
    آما
    اینجا ، همون قدر که بدِ خوبم هست! مشکل خانواده ای که ایجاد میشه رو نوشتم دیگه وگرنه خانواده تشکیل دادن که بد نیست! هست؟ تعادلم نمیشه ایجاد کرد! شد ، تونستیم ؟ داریم اصن ؟
    چقدر تلخ بود!
    یکی از علت های وابستگی به این دنیا تنهایی هست...


    بعضی از قسمتای متن تون خوشبخبتانه در مورد ما صدق نمیکرد و برخیش متاسفانه صادق بود
    پاسخ:
    تلخِ ولی کاریشم نمیشه کرد!
    اولش تنهایی منتها بعدش وابستگیِ
    واقعن باید به حال بخش های مبتلاش تأسف خورد؟
    فکرش رو بکنید چند قرن قبل اگه به یه سری آدم ها می گفتن شما جوری زندگی می کنید که پدر ، برادر ، خواهر ، عمو ، خاله جدا جدا از هم زندگی می کنن باورشون نمیشد ولی الان اینطوری شده هر کی یه سر شهرِ و گاهی ماه ها و گاهی سال ها همدیگه رو نمی بینن!
  • باران نم نم...
  • آها راستی،عمو منور از زمانی عموی ما شد که به نوشته هایش رنگ مردانگی نشست...
    پاسخ:
    از وقتی Oo
    از همون اولش مرد بود! نبود ؟
  • باران نم نم...
  • خوب بود...
    الآن من فقط یه عمو دارم در فضای مجازی...
    اونم عمو منور جان هست...
    خدا رو شکر چراغ مراغم نداره که سبز نبودنش اذیت کنه...
    ولی واقعا نبودنش سخته...
    پاسخ:
    صادقانه جواب بدین خیلی خوب میشه میدین ؟
    امروز عمو دارین!
    خداییش قبل از عمودار شدن مثلن یه خاله یا عمه یا دایی یا ... نداشتین ؟
    اینکه از مقوله ی چراغ دار نباشه واقعن عالیِ
    اما سخت بودن نبودنش عجیب مایه ی گرفتاریِ شدید

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی