علی رسولان

  • ۰۰/۰۶/۲۰
    مه
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۶۶/۰۲/۲۱
    i
  • ۹۴/۰۲/۱۲
    ۱۳
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سرگشته» ثبت شده است

سرگشته

چهارشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۳۷ ق.ظ

بعد از چندسالی که خودم فک می کردم دیگه حداکثر دوسال باشه قسمت شد برم خونه یکی از جانبازای مشهد که چندسال های پیش توفیق آشنایی باهاش رو پیدا کرده بودم ، با یکی از هم دانشگاهی هایِ رفیق شده ی از نوع نابش که مشهدی شده بود، " یعنی خودش مشهدی نبود ولی مشهدی ها گولش زدنُ ، یکی از دختراشون رو داده بودن بهش تا این رفیق ما هم به کسوت یره گی  نائل بشه" بله دیگه با این مشهدی شده ی رفیق قدیمی گرمابه و گلستان دوران دانشجویی قرار گذاشتیم بریم ، که در یک لحظه نمی دونم چرا، تصمیم گرفتم ،رفتم به سرگشته هم گفتم که اگه دوس داره بیاد با هم بریم ، براش کامنت گذاشتم اونم قبول کرد ، وقتی دیدمش این به ذهنم رسید ، بسیار هم واقعن سرگشته بود ، و البته چهره ای خندان با چشمای رنگی 

بماند که من اصن یادم رفته بود که با این دو عزیز قرار گذاشتم  و یهویی یادم افتاد ، و یه کمی تاخیر شد در کلیه ی امور ، با همه ی این فراموش کاریِ من خیلی خوب به هم رسیدیم  و از بعد نماز مغرب تا بعد ساعت ۱۲ یِ دیشب کلی لحظه های شیرین و حرف زدن ها هُ خنده های چشمگیر بود 

دیشب شب خاطره انگیزی بود. یه جورایی که اصن دوس نداشتی تموم بشه ، یعنی زنگ زدن های همسر دوست مشهدی شده ی ما نبود ها ، فک کنم تا دو سه  طول می کشید دیشب.

 

  • علی رسولان