علی رسولان

  • ۰۰/۰۶/۲۰
    مه
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۶۶/۰۲/۲۱
    i
  • ۹۴/۰۲/۱۲
    ۱۳
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قضاوت کردن» ثبت شده است

تکراریات روزمره

پنجشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۰۱ ب.ظ

وقتی واژه ها در کنار یکدیگر قرار می گیرند، جمله می شوند! کلمه ها و واژه ها جمله ها را می سازند و جمله ها مقصود ما را بیان می کنند. جمله ها به ما کمک می کنند تا بسیار راحت و بدون دغدغه های اضافی احساسات، افکار و نیازهایمان را برای دیگران بازگو کنیم. بازگویی آنچه که نزد ما حاضر است اما در قالبی به نام زبان بیان نشده است.
بعضی از جمله ها در همه ی زمان ها بوده اند و با توجه به کاربردی که دارند وجهی برای نبودنشان در یک زمان یا مکان خاص وجود ندارد، انواع جملاتی که مربوط به بیان احساسات یا نیازهای جسمی ما می شود از این دسته اند. این نوع جملات با توجه به قابلیتی که دارند در طول روز به طور مرتب از زبان افراد مختلف و از هر قشری تکرار می شوند و با توجه به این تکرار، بسیار هم شنیده می شوند، اصولن و عمومن هم این شنیدن ها معقول است و قابلیت درک دارد. و ما با توجه به موقعیتی که در آن قرار داریم پاسخ مناسبی به این تکراریات روزمره می دهیم.
اما بعضی از جملاتی که مکرر شنیده می شود، بیشتر از آنکه قابلیت منطقی و معقول داشته باشد، بیشتر شبیه یک پارادایم جوگیرانه است که باب شده است برای بیان در هر موقعیت و حالتی! بهترین مثال برای این نوع، جمله ی "قضاوتم نکن" است، که گاهی با خشم و دستوری، و گاهی با مهربانی و ملتمسانه بیان می شود. اینکه این جمله با کدامیک از دو گونه ی بیان شده مورد استفاده قرار بگیرد، قابلیت بحث دارد، اما موضوع متن نیست.
توجهی که در اینجا با توجه به فضای فعلی اهمیت دارد، بررسی این مساله است که اصولن جمله ی قضاوتم نکن به عنوان یک درخواست از طرف مقابل دارای چه حدی از عقلانیت است. یا اینکه این جمله نیز مانند بسیاری از قانون های نوشته شده و به تصویب رسیده که قابلیت اجرایی ندارند، صرفن آمده است تا یک خوشمزگی بیانی ایجاد کند برای رفع بسیاری از مسئولیت هایی که باید انجام شود اما نمی شود، آن هم با گفتن یک جمله ی ساده، یک راه فرار خوشمزه به نام لطفا قضاوتم نکن.
به نظر من که درخواست برای قضاوت نشدن در  بیشتر موقعیت ها  غیر منطقی و نامعقول است، شاید  شما یکی از افرادی باشید که از این جمله بسیار استفاده می کنید و از اینکه من جمله ی قضاوتم نکن را غیر منطقی خواندم ناراحت شده باشید اما من به شما می گویم و درخواست می کنم که، لطفا من و متنم را قضاوت نکنید! 
از اینکه اینقدر صادقانه در حال خندیدن هستید متشکرم و از اینکه به مفهوم پاراگراف بالایی فکر می کنید بسیار متشکرتر! شاید هم متعجبانه به صفحه ای که در حال خواندن آن هستید خیره شده اید اما باید بدانید در بسیار از مواردی که درخواست قضاوت نشدن صادر می شود همین حالت خنده دار و چه بسا با شدت بیشترش شکل می گیرد.
در جهانی که همه ذرات آن از طرف ما در حال قضاوت شدن هستند، از کوچکترین جز تا بزرگترین آن، از مدل لباسی که می بینیم و خوشمان می آید تا رد شدن یک راننده از چراغ قرمز که باعث مکدر شدن حالمان می شود، تا شنیدن جمله ی دوستت دارم که خوشحالمان می کند و شنیدن دروغ  که رنجمان می دهد، و همه و همه ی احوالاتی که هست و در هر روز زندگی مان واقع می شود و مورد سنجه و تحلیل ما قرار می گیرد، گفتن جمله ی لطفا یکدیگر را قضاوت نکنیم آنقدر تعجب آور است که حدی برایش قائل نیستم! 
و سوال اصلی اینجاست که با وجود این حالت خنده دار این شدت تکرار و استفاده از این جمله چه نفعی دارد و مقصدش کجاست؟ می توان گفت این شدت درخواست افراد یک جامعه از یکدیگر برای مورد قضاوت واقع نشدن درجه ای است از غرق شدن در حماقت و تغافل که  مهم ترین علت آن شانه خالی کردن و سر باز زدن از مسئولیت ها و وظایفی است که بر عهده ی هر یک از قرار گرفته است. بی شک نتیجه ای که این وضع به دنبال دارد ورود به مسیر لودگی و بی ثباتی است. جامعه ای که قضاوت کردن را نیاموزد ملاک و مناط اصالت ها را فراموش می کند، اصالت ها که فراموش شود همه خوبی جای آن را می گیرد. همه خوبی تنها جهانی است که قضاوت نشدن می تواند در آن وجود و حضور یابد. اگر همه خوبی خوب است درخواست قضاوت نشدن هم خوب است.

در انتهای این متن لازم می دانم متذکر شوم که نقد من ناظر به قضاوت های ناصحیح و غیر اصولی نیست، بلکه ناظر به سواستفاده ای است که از واژه ها و مفاهیم صورت می گیرد! و نتایج غیرقابل جبرانی که این نوع سواستفاده ها به بار می آورد. لطفا من را بد قضاوت نکنید آن مفهومی است که باید از جمله ی قضاوتم نکنید برداشت شود اما این برداشت بسیار متفاوت است از آنچه در زبان عمومی امروز رایج شده است.

  • علی رسولان