علی رسولان

  • ۰۰/۰۶/۲۰
    مه
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۶۶/۰۲/۲۱
    i
  • ۹۴/۰۲/۱۲
    ۱۳
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

شکننده

پنجشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۰ ب.ظ

امروز تو یِ شرایط کاملن غیرنوشتاری ذهنی " شرح این موقعیت بماند " ، متنی چهار خطی نوشتم با این کلیدواژه ها! #مرز_شکستن_انسان_جدایی_نقشه

حالا هر چی فکر می کنم که یادم بیاد چی بوده که به این کلیدواژه ها ختم شده به درِ بسته می خورم! حالا هم دارم به این فکر می کنم که چی شده که اینقد شکننده شدم! اینکه متوجه این شکنندگی شدم اینه که صبح به خودم قول داده بودم تا این موضوع سرِ صبح رو ادامه بدم و بنویسمش، یه فرق دیگه ای هم که داشت این بود که احساس می کردم گفتن و نوشتن از موضوعی که بهش فکر می کردم ضروریِ ، لازمِ

و اینکه متأسفانه این اتفاق به یه بارُ دوبار ختم نشده، به نظرم میاد بعد از یه اتفاق خاص، تبدیل شده به یه مستدامِ رفتاری! و خوبه که تذکر بدم برای کسی که دوست داره بنویسه هیچ چیزی بدتر از مرگ ایده نیست! 

ناگفته نمونه که من از این شرایط " کاملن غیرنوشتاری " بسیار دلخوشی ندارم! دلم یه حال خوشِ مستدام می خواد! بدون دغدغه های اضافی! یه شرایط کاملن مرفه برای نوشتن! از همونا که تو عکسا هست!

هر چند به این معتقدم که نوشتن یا در اوج رفاه بسیار دلنشین میشه و یا در اوج سختیُ شکنندگی! من یکی که حال شکنندگی رو ندارم پس می مونه اوج رفاه!

سوال نوشت:

به نظرتون من آدم بدی یَم؟

 

  • علی رسولان

شکننده

علی رسولان

نظرات (۲۷)

سلام
درسته هیچ چیزی بدتر از مرگ ایده نیست!
ولی هیچ چیزی هم بهتر از زنده شدن ایده نیست
شما هم که اوج ایده
پاسخ:
سلام
لطف داری
ممنون بابت قوت قلبی که تو خط آخر طوفان به پا کرده
خیلی سخته خب...

خدا اون حالات رو نصیبتون کنه!

التبه میشه تشخیص داد


خوب یا بدیش هم خودتون بهتر از هر کس میدونین بعد از خدا دیگه...
پاسخ:
در من
اصل با نداستن می باشد!

اوهوم
کدوم یکیش  رو دقیقن؟

چی ؟

از بالا به پایین بود ها جواب!
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • انوقت جناب رزمنده این حکایت روحفظ بودن یا از جایی کش رفتن؟

    چه بجا بود
    خوشمان آمد
    پاسخ:
    خدا رو شکر
    اهل مطالعه که باشین اینطوریا میشه!
  • صحبت جانانه
  • سلام برشما

    با پست جدیدمان به روزیم و منتظر نظرات خوب شما دوستان

    http://dar-masire-zan-boodan.blog.ir/1394/07/18
    سلام مومن. جزاکم الله خیرا

    نبینم شکننده باشی برادر...

    حالا چی شده؟!!کاری از دست ما بر میاد؟

    در مورد این فراموشی ها، باید عرض کنم که اتفاقا خیلی خوبه که اون شرایط را زود فراموش می کنی...
    این خیلی خوبه اتفاقا...
    حالا اون شرایطی که اتفاق افتاده را نمی دونم اما سخن بزرگانه که سعی کنی دو چیز را همیشه به خاطر داشته باشی و دو چیز را از یاد ببری...
    1. خوبی دیگران و بدی خودت را به خاطر داشته باش
    2. بدی دیگران و خوبی خودت را از یاد ببر...

    الغرض، اینطور که پیداست شما عاملی به این نصیحت...واسه همین حرفی برای گفتن ندارم...البته خداوکیلی ما که از شما جز خوبی سراغ نداریم....
    ولی خود آدم بهتر از هر کس، خودش را می شناسه...

    سعدی علیه الرحمة یه حکایتی داره که میگه:
    "یکی را از بزرگان، به محفلی اندر همی ستودند و در اوصاف جمیلش، مبالغه می کردند.
    سر بر آورد و گفت "من آنم که من دانم"

    طاووس را به نقش و نگاری که هست خلق
    تحسین کنند و او خجل از پای زشت خویش"




    عاقبتتون به خیر به حق حضرت ابوتراب
    یا علی
    پاسخ:
    دقیقن نکته همین جاست!
    او خجل از پای زشت خویش
    چشم اسفندیار دارم شدید!

    چرا بر نمیاد!دعا! به بنده خدایی گفتم دعا کن من صبح زود بیدار شم واست دعا کنم امروز با صدای اذان بیدار شدم!
    پس دعا راهگشاست!

    کامنتت خوب و آرامش بخش بود منتتهی درد متن نبود
    بسیار ممنونم ازت
  • مــ. مشرقی
  • بله خب برگشتن به اون حس منظورمه.
    پاسخ:
    همراه با شرایط ایده آل نوشتن!
    قبلن خیلی بهتر مینوشتید
    قبلتر ها
    پاسخ:
    بله کل این متن می خواد همین رو بگه
    حالا این تذکر چی میگه ؟
  • ❤منتـــظر المـهـدی❤
  • موفق باشید.....
    پاسخ:
    موید
    ممنون که حوصله می کنید و میاید
  • وخدایی که دراین نزدیکیست ..!
  • سوال نوشت:
    به نظرتون من آدم بدی یَم؟

    +خــیـلی(با لحن خندوانه ایی ها)

    :/
    :|

    :)
    پاسخ:
    خیلی بی مزه هستن وقتی اینجوری میگن!
    بلا نسبت شما البته :)

    این همه متن نوشتم همین رو دیدین ؟
    سلام

    شما ادم خوبی هستید

    ولی من فکر میکنم رفاه راه حل خوبی نیست
    مثلا توی حدیث میگن ما رضایت را در قناعت قرار دادیم اما مردم آن را در امکانات دنیایی جستجو میکنن
    و کلا نظر شخصی من اینه که بهترین میوه ها تو شرایط سخت به بار میشینن
    مثل پسته

    البته نداشتن ایده دلیلش شرایط سخت نیست
    شاید مثل خود من بی دغدغگی باشه
    پاسخ:
    سلام

    ممنون ولی معلومه کامنت ها رو نخوندین ها

    خب من با این طرف شرایط سخت موافقم برای اونور اوج رفاه هم ارزش قائلم
    نه واسه من اینطوری نیست!
    نوشتم "بسیار دل خوشی ندارم" اشتباهه
    نوشتین شدت رو میرسونه اینطوری مثل رانندگی و ... که شدت دیوونگیش بالاست

    عرض میکنم این شدت رو با " اصلا" به جای "بسیار" استفاده کنید که یه وقت به زبان فارسی بر نخوره اونم از طرف یه فرد اهل شعر و ادبیات مثلا
    اشتباه اشتباه هست دیگه
    چرا باید سعی کنیم حتما عباراتی بکار ببریم که بیشتر صدمه میزنه به زبان فارسی


    هرچند که بنظر منِ خواننده اون مفهوم شدت رو هم برام تلقی نمیکنه این عبارت
    پاسخ:
    آهان :)
    من دوست دارم اینجوری بنویسم
    خودش اینجوری میاد منم می نویسم! مخلص زبان پارسی هم هستم!
    یهو دیدین بعدن ترها مردم اینجوری صحبت کردن پارسی رو :)

    من که فکر می کنم باحالِ
  • پلڪــــ شیشـہ اے
  • دلم می خواست مثل همیشه کامنت ها و پاسخ هاشون رو بخونم متنهی حالش نیست.فقط این که خیلی حس مزخرفی گریبان گیر آدم میشه ولی ایده هلوت می پره. عین یه ماهی که تا چند دقیقه پیش توی دستای تو بوده ولی حالا لیز خورده و از دستت در رفته. به نظرم این و یه نویسنده دوست داره که بی دغدغه و دردسر بشینه عین بچه آدم توی آرامش ایده نابش و پرورش بده و بنویسه ...
    پاسخ:
    چ بی حال
    چرا آیا؟

    بدون دردسر و بی دغدغه
    عین بچه ی آدم!

    دقیقن همون هایی که کم گیر میاد! فقط میشه دعا کرد نصیب همه ی آرزومندان بشود الهی
    من فکر میکنم کلا در این پست شما کلا لقمه رو دور سر خودتون پیچوندین
    مخصوصا با سوال آخر!
    پاسخ:
    خودم که اینجوری فکر نمی کنم
    و شما می تونین لقمه ی غیر دورِ سریش رو بنویسین من بیام بخونم
    جدی می گم ها!
    نه اینکه قصد جسارت داشته باشم
    به نظرم کار جالبی هستش

    " خیلی شگفتانه و جذاب هستش " و " خوشمزه البته "
    این رو هم زیاد قبول ندارم !
    میدونم به این موقعیت هیچ وقت نمیرسم



    برا اینکه دیگه بحث بیشتر از این ادامه پیدا نکنه خصوصی پاسخ میدم

    این جمله ی میدونم و کلا مثال رو بنده برای این پست شما نوشتم فارغ از علایق خودم
    و اون میدونم هم برداشتم از رفاه طلبی بود که در متن آوردین
    هرچند ممکنه اشتباه باشه
    پاسخ:
    خصوصی؟ Oo یعنی معتقدید این نوشته ها به درد مخاطب خارجی نمی خوره ؟ " حس وقت تلف کردن بهم دست داد "

    پس خودتون قبول ندارین دیگه
    "با این روحیه باید چی کار کرد "

    این روحیه در همه ی افراد هست و دات انسانه
    و البته قابل کنترل
    خودتونم تشخیص میدین کجا دارید از دور خارج میشید


    "من تشخصیم اینه که شما میگین بدم! یعنی این روحیه بدِ ، اخِ"


    منم تشخیصم اینه که شما چیزی که ما نگفتیم رو بهمون نچسبونید!
    همه ی صفات در همه وجود داره
    و افراد خودشون انتخاب میکنند که کدوم باشن
    رفاه طلب بودن بد نیست
    اینکه چقدر بهش عمل کنی در نظر من خوبی و بدیش رو تعیین میکنه
    اینکه چقدر تنبل باشیم
    و اصولا تن پروری با مفهومی که در ذهن من هست باعث از کار افتادن ذهن میشه نه فعال شدنش!!
    فارغ از اینکه بازم میگم اون موقعیت عکس ها خیلی به ندرت اتفاق میوفته
    این موقعیت برای اغلب افراد هست! پس فکر نکنید با دیگران خیلی فرقی دارید
    بازم شکنندگی به نظر ما اینی نیست که نوشتین
    شاید برعکس بشه در مقابل رفاه طلبی بگیم سخت کوشی مثلا

    پاسخ:
    ذات انسان که چیزهای دیگه است اینها عوارض هستند و اکتسابی!  البته می فهمم چی میگین ها منتهی تفاوت دارن ، نه اینکه بیشتر بفهمم صرفن این رو می دونم و صرفن جهت یادآوری گفتم نه چیز دیگه ای

    وقتی پای ایده آل میاد وسط خود به خود ذهن میره این سمتی خب ، و البته حق با شماست در مودر تشخیص های بی خودی!
    با این حال منم معتقدم تو عادی بودن چیزی شکل نمی گیره! تو اوج هاست که ماندگاری ایجاد میشه، حالا اوج هر چیزی " نمی خوام این موقعیت ها رو محدود کنم "
    پس فکر نکنید با دیگران خیلی فرقی دارید، دقیقن نکته همین جاست، فرق داشتن! وقتی فرق نداشته باشی حرف خاصی هم برای گفتن نخواهی داشت!
    این فرق داشتن می تونه ته عزت باشه یا ته نفرت! این عزت و نفرت برمی گرده به جهان بینی مخاطب! فکر بیننده ها !!!
    مسیر رسیدن به این دو موقعیت اوج می تونه سخت کوشی یا تنبلی باشه ! مسیرها مهم نیست به نظرم
    شدت دیوونگی رو با "اصلا" نشون بدین که یه وقت به زبان فارسی برنخوره!!
    پاسخ:
    نگرفتم
    اصلا رو!
    چی شده آیا؟
    "منم میگم همخوانی نداره دیگه مگه گفتم داره ؟ "



    نمیدونم گفتین داره یا نه
    فقط بینشون "واو" گذاشتین که تداعی کننده ربط هست
    باید "یا" میذاشتین!
    پاسخ:
    شاید یا اونجا بهتر منظور رو می رسوند
    داشتم توضیح میدادم سوال رو نه اینکه اتصالی ایجاد کنم
    به هر حال یا بهتر بود!!!
    من دلم یه خونه ی خیلی بزرگ میخواد دوبلکس با کلی اتاق و یه باغ بزرگ جلوی خونه و چندتا ماشین درجه یک میخوام و....
    ومیدونم به این موقعیت هیچ وقت نمیرسم
    ولی به هر حال دوست دارم

    بنظرتون من آدم بدی اَم؟!

    پاسخ:
    به نظر من نه
    خیلی هم خوبِ
    این رو هم زیاد قبول ندارم !
    میدونم به این موقعیت هیچ وقت نمیرسم
    چقدر بده پشت سر هم نظر میذارم
    ولی
    بازم دلیلی برای طرح سوال نیست
    دو وجهه
    و کاملا سلیقه ای
    یکی اینطوری دوست داره یکی دیگه اونطوری.
    فقط موقعیت اون عکسا و اینا خیلی کم پیش میاد و بسیار ایده آل گرایانه هست
    بنابراین سوالتون بی مورده بنظر ما
    پاسخ:
    صرفن دست یافتگی مورد نظر نیست
    با این روحیه باید چی کار کرد
    من تشخصیم اینه که شما میگین بدم! یعنی این روحیه بدِ ، اخِ
    منظورم "بسیار دلخوشی ندارم بود"
    :|
    پاسخ:
    متوجه شدم
    "بسیار حال خوشی ندارم" هم ترکیب اشتباهی هست
    پاسخ:
    می دونم
    قبلن هم از این تعبیر استفاده کرده بودم ها
    یادم نمیاد کدوم متن بود منتهی دوس دارم اینجوری باشه
    مث این می مونه تو اوج رانندگی و سرعت بزنی دنده عقب " شدت دیوونگیش بالاست "
    یک
    شکننده گریز بودن با رفاه طلب بودن همخونی نداره!!
    دو
    معنی و تصور و تعریف شما از شکنندگی چیه؟!
    سه
    برداشت شکنندگی نداشتم از متن
    بخاطر همین مورد دو رو نوشتم!
    چهار
    فکر کنم چیزی از متن متوجه نشدم!
    پاسخ:
    منم میگم همخوانی نداره دیگه مگه گفتم داره ؟
    تو کامنت پایینی توضیح دادم تا حدودی البته ، هر موقعیتی که حق نوشتن رو سلب کنه ، کوچکترین دفع کننده ی متصور
    دوباره بخونید
  • فاۀزه سادات
  • سوال برمیگرده به حالات درونی فرد.
    نوشتن هم به ذهن مرتبط نه اینکه طرف مرفح بی درد باشه یا دور از جون بیچاره
    پاسخ:
    درسته که نوشتن به ذهن برمی گرده!
    منتهی ذهن چه جوری شکل می گیره؟ غیر از اینه که موقعیت ها و محیط ساختار یه ذهن رو تشکیل میدن
    اما این رفاه و اون شکنندگی
    مثل داشتن یه شرایط ایده آل کلی کاغذ آچهارُ قلمُ اینجورچیزاست با یه اتاق شیک و پیک و کلی در آمد ماهیانه بدون کار کردن و
    موقعیت شکننده یه نویسنده ی کارتن خواب هستش که چیزی برای از دست دادن نداره تا اونجایی که با ذغال و دیوار شاهکار ادبی می آفرینه !
    یه جورایی من قائل به حد وسط نیستم این وسط !
    سلام
    سوالتون بی مورده و ربطی به متن نداره
    این یک
    و دو اینکه
    خوبی و بدی مخصوصا تو این موارد نسبی هست
    مثل اینکه بگین من چهره ام بده؟! یا زیباست؟!
    پاسخ:
    سلام
    چرا باید سوال رو توضیح بدم؟ چون جواب کامنت شماست! " تحریک شدم !!! "
    با اینکه دوس ندارم این کار رو ولی می نویسم!
    اینکه روحیه ی آدم شکننده گریز و رفاه طلب باشه ، این سوالِ
    فارغ از اینکه موجودیت فعلی چی هستش؟
  • صحبت جانانه
  • اصلا منظور سوالتون مشخص نبود:|
    !!

    بله خب اتفاقا من موضوعات رو دارم و سوزه ها دور سرم می چرخن منتهی نوشتنم نمیاد

    به کلی حس همزاد پنداری و پاسخ سوالم در راستای این پست نبوده پس
    :)

    پاسخ:
    خب حالا که مشخص شد! جواب نمیدین؟
    اصن تطبیق سوال به متن هستش که فضای فکر کردن و گفتگو رو ایجاد می کنه!

    حال سوژه هاتون متوسطِ بهشون قوت بدین برین تو اوج زمینه هاش " البته این نظر منِ "
  • صحبت جانانه
  • سلام

    1. وای که چقدر حس همزد پنداری کردم با فاز کاملا نوشتنم نمیادتون:(
    نوشتنِ نامرد!
    خودش می دونه که بهترین راهِ مجموع شدن خاطرم و آرام شدن دلمه(در این وضع کنونی) بعد در رفته :|
    انصاف نداره دیگه
    2. آره آدم خوبی هستید، شاعر خوب و بامزه
    پاسخ:
    سلام
    من نوشتنم میاد، نمی دونم درباره چی بنویسم ؟ یعنی نمیشه الکی نوشت که باید یه چیزی بنویسی که گره ای ایجاد کنه یا گره ای رو باز کنه!
    الان می دونین که می خواین درباره چی بنویسین ولی نمیشه ؟

    دو.واقعن ممنونم منتهی سوالم ناظر به متن هستش ها! این گزینش موقعیت برای نوشتن رو میگم
  • مــ. مشرقی
  • آره واقعا از بین رفتن اون حسی که یه آن اومده و به قول شما "مرگِ ایده" خیلی بده...
    آدم میخواد شده یه لحظه برگرده عقب و اون حسو نگهداره...
    نوشتن بهترین حس رو میده.

    چرا آدم بدی باشید؟! :|
    پاسخ:
    بابت این نگاهم که تو متن نوشتم دیگه!

    جالب بود این ایده ی برگشتن! ولی من دوست ندارم برگردم! یعنی با شرایط مساوی ها! همین شرایطی که صبح داشتم ولی دوست دارم برگردم منتهی تو یه موقعیت متفاوت! موقعیتی که بشه نوشت

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی