علی رسولان

  • ۰۰/۰۶/۲۰
    مه
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
  • ۶۶/۰۲/۲۱
    i
  • ۹۴/۰۲/۱۲
    ۱۳
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۱۶ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

اعتیاد اَخ است

يكشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۲۴ ب.ظ

اگه ترک کردن سیگار به همون اندازه ای که ترک کردن چایی سخته، سخت باشه، باید طلا گرفت! قد و بالای اونایی رو که سیگارو می بوسنُ میذارن کنار.
من از صبح لب به چایی نزدم، قسمتم نبود دیگه، بعد اومدم خونه سرم درد می کرد، ناهارُ زدم تو گوشش اما بازم افاقه نکرد، خوابیدم بیدار شدم باز سردرد داشتم! پس از بی خوابی هم نبوده! هیچی دیگه زدم تو کار نوشیدنی جات نوشابه، دلستر، حتی خیارشورم امتحان کردم " لبخندِ غیرِ ملیح " اما سردرد کذایی همین جور داشت جولون میداد.
هیچی دیگه دوم تو گپ با یه بنده خدایی " نپرسید بنده خدا کی بود، چون به دلایل امنیتی نمی تونم بگم، همچین آدمی هستم من " اشاره به این سردرد شدُ این حرفا، پیشنهاداشم جالب بود دقیقن همون روالی که من رفته بودم بود ، رفع گرسنگی، رفع بی خوابی اما مرحله بعدش یه تفاوت داشت، اون اهل مسکنُ اینا بود من اهل نوشیدنی جات، " تفاوت زندگی آدم ها به همین جزئیاته ها وگرنه کلیات همه مون لنگه همه، حداقل من که به این قائلم " اصولن می دونید که من از قرص و اینا بدم میاد هیچی دیگه سوم ، یه لحظه یه جرقه ای به ذهنم زد که ای دل غافل من از صبح چایی نخوردم، نکنه واسه همینه. مطرحش کردمو اونم تشویقم کرد آره برو دم کن، منم دم کردمو رفتم یه دوش گرفتمو اومدم خوردمو " همون نوشیدمه بعضی ها" اصن حالم دگرگون شد ، الان دیگه خبری از سردرد نیست! تازه انگیزه شد این همه هم نوشتم! چه می کنه این بازیکن چایی!
و خارج از همه ی این نوشته ها، میگما اعتیادم بدچیزیه ها! حالا به هر چی که می خواد باشه، چ سیگار، چ تل ، چ چایی ، چ مجازیجات، چ هر یاچیِ دیگه ای. نظرتون موافقه آیا؟


ضدحال نوشت:
مثلن الان دولتی ها
معتاد شدن به این که بگن
همه چی تقصیر احمدی نژاد!

  • علی رسولان

مظنون

شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۲۸ ب.ظ

از زمین و زمان، دلش خون است
ورژنِ بی قرارِ مجنون است
پشتِ هم گریه می کند، انگار
چشم هایش به اشک مدیون است
آن چنان آه می کشد که نگو
آه از آن دلی که محزون است
آب رفته تنش، شکسته شده
او به امداد شهر مظنون است
قرن ها می شود که می گویند
مرگ در راه عشق قانون است

هفده_اردیبهشت_۹۵

"۲۵:'۴۳: ۲۲

  • علی رسولان

سعی کردم

جمعه, ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۳۳ ب.ظ

گفته بودی که عاشقت نشوم
گفته بودم که سعی خواهم کرد
سعی کردم ولی نشد که نشد
دوستی با تو، روسیاهم کرد
بعد تو، هرزه های کوچه که هیچ
سگ ولگرد هم نگاهم کرد
از تو دلگیرم از خودم بدتر
دست تقدیر بی پناهم کرد
درس عبرت گرفتم از بدی ات
دل سنگِ تو سر به راهم کرد


#علی_رسولان
#بیست_و_هفت_اسفند_94

  • علی رسولان

بیست و هفت

پنجشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۴۶ ب.ظ

  مبعث هزاران نکته ی حساس دارد
روح رسالت عطر ناب یاس دارد
می فهمد این حالِ خوش پیغمبری را
هر آدمی که ذره ای احساس دارد
شعری که در وصف رسول الله باشد
با ارزش است و قیمت الماس دارد
جبریل حتی در بیان این رسالت
در انتخاب واژه ها وسواس دارد
اقرا باسم ربک... قرآن بخوانید
وقتی که شاعر قصد اقتباس دارد

#هفت_خرداد_۹۳

  • علی رسولان

تهرانیزه

يكشنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۵۲ ق.ظ

الان که دیگه مرحله دوم انتخابات تموم شده، می تونم سیاسی بنویسم و به سیاسی کاری هم متهم نشم، و البته این صبر خیلی مواقع ارزشش رو داره!

انگیزه سیاسی نوشتنم اصطلاحیِ که سیاسیون امیدمسلک بعد از رای آوردن لیستشون تو انتخابات دور اول مجلس تهران سرخوشانه به کار می بردنشُ بهش می بالیدن، اون اصطلاح که حتمن به گوش شما هم خورده اینِ "تهرانیزه کردن انتخابات"

از روز اولی که سرخوشان امیدمسلک و اصلاح طلبان این اصطلاح رو به کار بردن ، تنها و تنها به این مساله فکر می کردم که تهرانیزه کردن انتخابات با توجه به مشارکت ۵۰% درصدی تهرانی ها نسبت به مشارکت ۶۲% درصدی کل کشور یعنی چی؟

اگه این تهرانیزه کردن انتخابات با توجه به شعور سیاسی مردم تهران باشه، خب به هیچ وجه نمی تونیم از اون پنجاه درصدی که تو انتخابات شرکت نکردن چشم پوشی کنیم! اصن به یه تعبیری به نماینده هایی که الان انتخاب شدن نمیشه گفت نماینده مردم تهران، چون با یه حساب سرانگشتی ساده، نصف مردم تهران اصن به اینا رای ندادن! در یه نگاه کلی تر یعنی نصف مردم تهران نماینده های فعلی رو اصن به حساب نمیارن تو زندگیشون، اصن براشون بودن یا نبودن، داشتن یا نداشتن نماینده اهمیت نداره! 

این نگاه منِ غیرسیاسیِ نسبت به انتخابات تهران! از نگاه منِ غیرسیاسی که علاقه مند به دموکراسی و آرای مردمیِ، انتخابات مجلس دهم تهران یه مدل شکست خورده ی حقیقیِ.

من اصل حرفم رو سادهُ صریح، و البته خیلی راحت و خودمونی زدم. از نگاه من آقایون سیاسی کارِ مدعیِ دموکراسی که دنبال تهرانیزه کردن انتخابات هستن هیچ ارزشی برای دموکراسی قائل نیستن، هیچ ارزشی برای درصد مشارکت مردم قائل نیستن و صرفن به نتیجه ی انتخابات فکر می کنن!  و هیچ چیز برای یک جامعه بدتر از این نیست که عده ای منفعت طلب، تو راس کارها قرار بگیرن. 

ای کاش سیاسیون امیدمسلکِ سرخوش از نتیجه ی انتخابات به جای فکر کردن درباره تهرانیزه کردن انتخابات به این فکر می کردن که چی چیزی باعث شده و چی کار کردن که پنجاه درصد مردم تهران، یعنی نصف تهرانی ها، اصلن انتخاب این آقایونِ مثلن پیروز  براشون اهمیت نداشته! و هیچ اقبالی بهشون نشون ندادن! 

به نظر من کسانی که حرف از تهرانیزه کردن انتخابات میزنن یا خائن هستن و یا منفعت طلب که هر دو موردشم حال به هم زنِ، و اصلن قیافه ی آدم هایی که این حرفا رو باب می کنن شبیه آدم های جاهلُ ساده لوح نیست که بخوایم براشون دل بسوزونیمو توجیحشون کنیم که ای آقا این چ حرف مسخره ای که میزنین، تهرانیزه کردن انتخابات با این درصد مشارکت افتضاح چه معنی ای داره آخه. این آخر متنی بازم اشاره کنم که قصدم از نوشتن این متن اصلن سیاسی کاری نیست، صرفن یه توجه دادن بود به حوادثی که دور و برمون در حال اتفاق افتادنِ.

  • علی رسولان

مسئولین پاسخگو باشن! نویسنده ها به فکر!

شنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۰۰ ق.ظ

در ساعت پانزده امروز (جمعه) برق دیتاسنتری که بیست عدد از سرورهای بیان در آن واقع شده است، قطع شد. 
این اختلال در دیتاسنتر شرکت پارس‌آنلاین، باعث قطع همزمان هزاران سایت ایرانی شد. خوشبختانه با توجه به تدابیر قبلی شرکت بیان، در طی این حادثه در پارس‌آنلاین که رفع آن نیز چند ساعت به طول انجامید، هیچ آسیبی به اطلاعات کاربران بیان وارد نیامد.

آقا این یعنی چی؟ یعنی اگه تدابیر قبلی نبود، الان اطلاعاتِ ما پر؟ یعنی کل نوشته هایِ بنده ی خدای ما که جایی غیر از اینجا ذخیره نشده پر پر؟ واقعن چرا آیا؟ 

الان اول باید خدا رو شدید شکر کنیم که تدابیر بیان شبیه تدابیر حسنِ فریدون نیست، وگرنه الان اطلاعاتمو پر پر پر که هیچی پر پر پر پر بود! و دوم یه فکری به حال متن های هیچ جا جز بیان ذخیره نشده بکنیم! البته در اولین فرصت، چون واقعن حیفن! حالا من و شما هیچی! من نگران آیندگان هستم بیشترتر تر! چون اونا بیشتر تر تر نیاز خواهند داشت برای خوندنشون. من تو نوشتن این متنا حداقل هزار سال بعد رو در نظر گرفتم! باور ندارید یه بار از اول بخونید بررسی کنید! نتیجه اش رو هم اعلام بفرمائید همینجا! سپاس پیشان پیشان!

  • علی رسولان

یاد بگیریم

پنجشنبه, ۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۲۴ ب.ظ

موقع برگشت بچه ها رو شمردیم، اما یکی کم بود! شروع کردیم به گشتن. پشت درختا، زیرسنگا!، اینطرف ، اونطرف، اما نبود که نبود. آخرین ایده ای که به ذهنمون رسید رفتن به سمت دسشویی ها بود. یکی از بچه های پایه کارو فرستادیم بره اونجا یه سرچی بکنه ببینه، موضوع مورد نظر پیدا میشه یا نه.
رفت اما نفس نفس زنان برگشتُ شروع کرد به توضیح دادن که بله، تک تک سرویسا رو در زدمُ ، دادزدمُ ، فلان بهمان اما وحید اونجا نبود که نبود.
تو نگرانی و فکرِ نبودن وحید بودیم، که دیدیم یه گروهی دارن میان بالا، رفتیم سراغ مربیشونُ، پرسیدبم که آیا یه بچه با این مشخصات ندیدین که به سمت پایین بره؟ تا ما اینو گفتیم قبل از اینکه سوالای بیشتری بپرسیم یا بخوایم نگرانی ای از خودمون ابراز کنیم پرسید: تو دسشویی رو گشتین؟ ما هم غبغبانه گفتیم آره بابا، یکی از بچه ها رو فرستادیم رفت و اومد اما نبود! ایندفعه پرسید کیو فرستادین؟ گفتیم یکی از بچه های پاکارُ.
گفت: دِ نشد دیگه، بگردید ببینید با کی از همه رفیق تره همونو بفرستین تو دسشویی رو بگرده ان شا الله پیدا میشه، ما هم تعجبناک یکی از بچه هایی که خیلی باهاش رفیق بود رو فرستادیم بره بسرچه. رفت و اومد گفت بله وحید تو دسشویی گیر کرده، شیر دسشویی خراب بوده این حواسش نبوده، کار خرابی کرده بعد متوجِهیده آبی در کار نیست.
جان کلام که به رفیق وحید به صورت کاملن غیرمحسوس کمک کردیم تا آب رسونده بشه به اونجا که باید! بعد این ماجرا با اون مربی باحاله گپ زدم که از کجا می دونستی تو دسشوئیِ آیا؟ و این حکایت رفیق فاب چی بود؟ برگشت گفت: ببین داداش این بچه ها تو خیلی از مواقع از ما بزرگترا باحیاتر و نجیب ترن! وحیدم اینطوری بوده، حاضر بود سختی اون لحظات رو تحمل کنه ولی به یکی که باحاش راحت نیست رو نزنه براش آب بیاره که بعدن بخوان سوژه اش کننُ بهش بخندن
گفت بچه ها در عین بچه بودن نظام پیچیده ای برای فکر کردن دارن، البته اینم گفت که هر کدومشون با اون یکی فرق داره، اگه می خوای یه مربی خوب باشی باید دنیای متفاوت بچه ها رو خوب درک کنی تا بتونی سرِ وقتش بهترین تصمیم رو بگیری

تو راه پایین به دو موضوع فکر می کردم یکی یاد گرفتن دنیای بچه ها برای آیندهُ اتفاقای پیش رو ، یکی هم یاد گرفتن از بچه ها! و ظرافت های عجیب و قشنگ این مدلی شون، به یه سبک زندگی بچه گانه.

  • علی رسولان